مهرانه اراکی‌ها در حمایت از جبهه مقاومت

این یک روایت از فداکاری و همبستگی است، روایت کسانی که در هر لحظه، به هر شیوه‌ای، در کنار هم ایستاده‌اند تا سایه ظلم را از زمین بردارند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیل «دیار آفتاب» فضای مسجد پر از نور و عطر نماز بود. دیوارهای ساده، اما پر از تاریخ، گویی به یاد داشتند روزهایی را که در همین مکان، خون دل‌ها و فریادهای مردان و زنان در راه حق و حقیقت به آسمان پرواز کرده بود.

امروز هم، این مکان مقدس میزبان کسانی بود که همچنان در مسیر همان آرمان‌ها حرکت می‌کردند، خانواده‌های شهدا و بانوان فداکار ستاد حمایت از جبهه مقاومت استان مرکزی، با چشمانی پر از عزم و قلب‌هایی مملو از همدلی، برای حمایت از مردم مظلوم غزه گرد هم آمده بودند.

هرکس، با دست‌هایی پر از احساس و اراده، طلا و نقره‌ای که سال‌ها در دل خانه‌ها و زندگی‌هایشان نگه داشته بودند، بی‌هیچ چشم‌داشت و تردیدی تقدیم می‌کرد. دست‌هایی که زمانی برای حمایت از وطن و خانواده شهیدانشان فدای عشق و ایمان شده بودند، حالا به نفع جبهه مقاومت و مردم مظلوم غزه فدای عزت و آزادی می‌شد. این اقدام، نه تنها یک عمل خیریه، بلکه یک بیانیه قوی از همبستگی بود، بیانیه‌ای از خواست برای آزادی و کرامت انسانی.

صدای ضربات ملایم دست‌های کوچک و بزرگ که وجوهات نقدی را به سمت صندوق‌ها می‌ریختند، در فضای مسجد پژواک می‌کرد. صدای نقره و طلا، هم‌صدا با صلوات‌های حاضران می‌شد و همانطور که در دل مسجد می‌پیچید، این فکر در ذهن همگان نقش می‌بست که حتی کوچک‌ترین کمک‌ها هم در مسیر بزرگ‌ترین اهداف مؤثر خواهد بود.

از دیگر هدایا بسته‌های پوشاک و پتو بود. پتوهایی که روزی در خانه‌های گرم و پر از مهر همین مردم بود، حالا به جبهه‌های مقاومت فرستاده می‌شد، به کسانی که در سرمای سخت جنگ، در برابر ظلم و بی‌رحمی ایستاده‌اند.

زنان حاضر در مسجد، چهره‌هایی پر از آرامش و در عین حال، گویای فریادهای خاموش بودند. آن‌ها برای لحظاتی از دنیای روزمره فاصله گرفته بودند و در این مکان مقدس، با قلب‌های مهربانشان، همراهی و همدلی خود را با خانواده‌های شهدا و جبهه مقاومت اعلام می‌کردند. با هر قدمی که بر می‌داشتند، یک آرزو همراه داشتند؛ آرزوی پیروزی مردم غزه، آزادی فلسطین و به پایان رسیدن ظلم.

یکی از بانوان حاضر در مسجد، با اشتیاقی خاص به سخن آمد و هدف خود را این‌گونه بیان کرد: «من هدف خود را انجام وظیفه و اطاعت از امر رهبر دانسته‌ام و آمده‌ام تا به امید پیروزی مردم مسلمان غزه و لبنان و جبهه مقاومت، هر آنچه در توان دارم برای حمایت از این مردم مظلوم تقدیم کنم.»

سپس، بانویی دیگر با اشاره به آیه شریفه «يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ يَنصُرۡكُمۡ وَيُثَبِّتۡ أَقۡدَامَكُمۡ» گفت: با دیدن فیلم‌ها و عکس‌هایی که از غزه و فلسطین می‌رسد، دل‌مان به درد می‌آید و تنها چیزی که می‌توانیم انجام دهیم این است که از طریق این کمک‌های کوچک، به آنان یاری رسانده و دل‌های آنان را به آرامش و امید نزدیک کنیم.

در میان این جمع، بانویی که چهار سال پیش همسر خود را در دفاع از وطن از دست داده بود، با چشمانی پر از عزم و قلبی پر از ایمان، حلقه ازدواج خود را که تنها یادگاری از همسرش بود، به جبهه مقاومت تقدیم کرد. و گفت: «وقتی که خداوند فرموده است هر مظلومی که در کره زمین است، وظیفه شرعی است که همه مسلمانان و حتی غیر مسلمانان قدمی بردارند، من نیز وظیفه خود می‌دانم تا در این مسیر فداکاری کنم.

همچنین، در میان حاضران دختری ده ساله با دست‌هایی کوچک، اما قلبی بزرگ، گوشواره‌های طلای خود را به نیت شادی بچه‌های غزه و فلسطین تقدیم کرد. او با صدایی صاف و بی‌فریب گفت: «امیدوارم این کمک‌های کوچک باعث شود بچه‌های غزه و فلسطین شاد باشند، چون من هم مثل آن‌ها بچه‌ام و دوست دارم هیچ‌کسی درد نداشته باشد.» این اقدام ساده، اما عمیق، همه را به تفکر و تأمل واداشت و نشان داد که حتی کوچک‌ترین انسان‌ها نیز می‌توانند در مسیر عدالت و آزادی گام بردارند.

علاوه بر این، عده‌ای از بانوان با پختن غذا و فروش آن به نفع جبهه مقاومت در این مسیر قدم برداشتند. دست‌های توانمند این زنان، نه تنها در آشپزخانه‌ها بلکه در دل جبهه‌های مقاومت نیز می‌جوشید و به شکلی دیگر، فداکاری و عشق به آرمان‌ها را به نمایش می‌گذاشت.

با هر لقمه‌ای که در این فروشگاه‌های کوچک و خانگی فروخته می‌شد، یک گام به سوی آزادی و کرامت بیشتر برداشته می‌شد. این بانوان، با روحیه‌ای پایدار، در کنار دیگر فعالیت‌ها، دست در دست هم برای یاری رساندن به جبهه مقاومت تلاش می‌کردند و نشان می‌دادند که کمک‌هایشان فقط محدود به حمایت مالی نیست، بلکه تلاش برای برپایی عدالت و آزادی نیز در قالب‌های مختلف ادامه دارد.

در کنار این بانوان، خانواده‌های شهدا با نگاه‌هایی پر از احساس و سینه‌هایی که پر از فخر و افتخار به یاد عزیزانشان بود، برای حمایت از جبهه مقاومت به میدان آمده بودند.

یاد شهیدان عزیزشان که روزی در میدان‌های جنگ جان خود را فدای این آرمان‌ها کرده بودند، همچنان در دل‌هایشان زنده بود و امروز از راه‌های جدیدی همچون کمک‌های مالی، پوشاک و طلا، همان مسیر را ادامه می‌دادند.

در این فضای پربرکت مسجد، پیامی بزرگ از همبستگی و عشق به آزادی در حال انتقال بود. نه تنها طلا و نقره و پول به جبهه مقاومت می‌رفت، بلکه قلب‌ها و جان‌ها نیز در کنار هم قرار می‌گرفتند.

همدلی‌ای که از درد و رنج مردم غزه برمی‌خیزد و با امید به روزی که سایه ظلم از زمین برداشته شود، به دریاهای بزرگ فداکاری و مقاومت می‌پیوندد.

در پایان این جمع، به رغم سکوت عمیق مسجد، عطر امید و مقاومت در فضا پراکنده بود. در این لحظات، هر قلبی که برای آزادی و عدالت می‌تپید، جزئی از یک حرکت بزرگ جهانی بود؛ حرکتی که هیچ‌گاه متوقف نخواهد شد.

انتهای خبر/