درباره نویسنده
خطبه 47 نهجالبلاغه؛
شجاعت علی علیهالسلام

در خطبه ۴۷ نهجالبلاغه از شجاعت علی علیهالسلام گفته شده است.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب» هر روز یک حکمت از نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علی (ع) را میخوانیم.
التهدید بالحرب:
فَإِنْ أَبَوْا أَعْطَیْتُهُمْ حَدَّ السَّیْفِ وَ کَفَی بِهِ شَافِیاً مِنَ الْبَاطِلِ وَ نَاصِراً لِلْحَقِّ، وَ مِنَ الْعَجَبِ بَعْثُهُمْ [بَعْثَتُهُمْ] إِلَیَّ أَنْ أَبْرُزَ لِلطِّعَانِ وَ أَنْ أَصْبِرَ لِلْجِلَادِ! هَبِلَتْهُمُ الْهَبُولُ، لَقَدْ کُنْتُ وَ مَا أُهَدَّدُ بِالْحَرْبِ وَ لَا أُرْهَبُ بِالضَّرْبِ، وَ إِنِّی لَعَلَی یَقِینٍ مِنْ رَبِی وَ غَیْرِ شُبْهَةٍ مِنْ دِینِی.
ترجمه:
اگر سر بر تابند شمشیر تیز حوالتشان کنم، که شمشیر درمان باطل است و یاریگر حق. شگفت در این است که مرا به آوردگاه میخوانند و میخواهند که در نبرد پای بفشرم.
مادرانشان در سوگشان بگریند. هیچگاه کسی نتوانسته مرا از تهدید به جنگ بترساند یا از ضرب شمشیر به وحشت افکند. زیرا من در ایمان به خدا به مرز یقین رسیدهام و هرگز در دین خود شبهه نیاورم.
شرح:
در بخش گذشته این خطبه امام (علیهالسلام) تکیه بر استدلال منطقی فرموده و آنها را با بیانی روشن و قاطع، اندرز میدهد تا به اشتباه خویش پی برند و از راه شیطان، بازگردند و به بیعتی که با امام داشتهاند، وفادار مانده، دست از آتش افروزی و جنگ بردارند. در این بخش – که آخرین بخش این خطبه است – به آنها هشدار میدهد که اگر گوش به حرف حساب ندهند، با زبان شمشیر، با آنها سخن خواهد گفت، همان شمشیری که پاسخ زورگویان و هواپرستان خودمحور است.
میفرماید: اگر آنها از پذیرفتن حق سر باز زنند، لبه تیز شمشیر را به آنها میبخشم؛ (فَإنْ أَبَوْا أَعْطَیْتُهُمْ حَدَّ السَیْفِ).
همان شمشیری که بهترین درمان باطل (در برابر زورگویان منطق نشناس) و یار و یاور حق (در برابر ستمگران خودکامه) است؛ (وَ کَفَی بِهِ شافیاً مِنَ الْباطِلِ وَ ناصِراً لِلْحَقِ!)
این که میگویند پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) در یک دست خود قرآن را گرفته و در دست دیگر شمشیر را، بیان یک واقعیت مسلّم در حکومتهای الهی است. آنها باید قبل از هر چیز، به مسائل منطقی روی آرند و برای اصلاح فرهنگ جوامعِ فاسد بکوشند و تا آنجا که در توان دارند، با اندرز و نصیحت و دلایل روشن عقلانی، خطاکاران را از اشتباه بیرون آورند، ولی بدیهی است که همیشه، گروهی وجود دارند که پردههای خودخواهی و هوا پرستی، عقل و وجدان آنها را پوشانده و چیزی جز زبان شمشیر را درک نمیکنند.
رهبران حکومتهای الهی، در برابر این گونه افراد، متوسّل به زور میشوند و تکیه بر قدرت میکنند و قاطعانه، آنها را درهم میکوبند و این، آخرین دارو برای درمان بیماری فکری و اخلاقی این گونه افراد است؛ إِنَّ آخِرَ الدِّواءِ الْکَیُ، آخرین دوای زخمهای غیرقابل علاج، داغ کردن و سوزاندن است. (۱)
در واقع، جمله «شافیاً مِنَ الْباطِلِ» و جمله «ناصِراً لِلْحَقِ» لازم و ملزوم هماند؛ چرا که درمان باطل، سبب یاری حق و یاری حق، سبب فرونشستن باطل است.
حضرت، در ادامه این سخن میافزاید: «عجیب است که آنها به من اعلان جنگ دادهاند و از من خواستهاند که در برابر نیزههای آنان حاضر شوم و در برابر شمشیرهایشان شکیبا باشم!» (با آن که آنها به خوبی از موقعیت من در جنگهای اسلامی آگاهاند و ضرب شست مرا دیدهاند که چگونه در برابر نیرومندترین مردان جنگی دشمنان اسلام، ایستادگی کردهام)؛ (وَ مِنَ الْعَجَبِ بَعْثُهُمْ إِلَیَّ أَنْ أَبْرُزَ لِلطِعانِ(۲) وَ أَنْ أَصْبِرَ لِلْجِلادِ! ) (۳)
این تعبیر، به خوبی نشان میدهد که گروه پیمان شکنان جنگ جمل، آغاز گران آتش افروزی جنگ بودهاند؛ چرا که به امام (علیه السلام) اعلان جنگ کردهاند و بیشرمانه، حضرتش را تهدید به نیزه و شمشیر کردهاند.
ابن ابی الحدید، از مورّخ معروف، ابومخنف نقل میکند که هنگامی که فرستادگان علی (علیه السلام) از نزد طلحه و زبیر و عایشه بازگشتند، حامل پیام اعلان جنگ بودند. (۴)
به هر حال این تهدید نشان میدهد که تا چه حد آتش افروزان جنگ جمل، از واقعیتها، بیگانه بودند و رسیدن به مقام، آن چنان چشم و گوش آنها را بسته بود، که واقعیت روشنی مانند شجاعت و جنگجویی علی (علیه السلام) را – که بارها، در غزوات اسلامی، با چشم خود مشاهده کرده بودند – به فراموشی سپردند.
حضرت، در ادامه این سخن، همان مطلب را با ذکر دلیل روشنی تعقیب میکند، میفرماید: «مادران در سوگشان، به عزا بنشینند! من، کسی نبودم که به نبرد تهدید شوم یا از شمشیر و نیزه مرا بترسانند! چرا که من، به پروردگار خویش، ایمان و یقین دارم و در دین و آئین خود، کمترین شک و تردیدی ندارم؛ (هَبِلَتْهُمُ الْهَبُولُ! لَقَدْ کُنْتُ وَ ما أُهَدَّدُ بِالْحَرْبِ وَ لا أُرْهَبُ بِالضَّرْبِ! وَ إِنّی لَعلَی یَقْین مِنْ رَبِی وَ غَیْرِ شُبْهَة مِنْ دینِی).
جمله «هَبِلَتْهُمُ الْهَبُولُ» (۶) – با توجه به این که مفهوم هَبَل، به عزای فرزند نشستن است – اشاره به این است که شما، ارزش زنده ماندن را ندارید و باید بمیرید و مادرانتان به عزایتان بنشینند که این چنین در قضاوت و تدبیر خود، گرفتار خطاها و اشتباهات روشن هستید. شبیه این جمله در ادبیات عرب، عبارت «ثَکَلَتْهُمُ الثَواکِلُ» است که آن نیز به همین معنا است.
به هر حال، امام (علیه السلام) در این جملههای حساب شده و پرمعنا نخست، به سابقه زندگی خود اشاره میکند و به کنایه میگوید که حتّی مشرکان عرب مرا به خوبی میشناختند و هرگز کسی در دوران زندگانیام مرا به جنگ و مبارزه تهدید نکرد، حال، شما که این همه با من بودهاید و ادّعای مسلمانی دارید، چرا تهدید میکنید؟!
اشاره دیگر حضرت به این است که کسی، از جنگ میترسد که از مرگ و شهادت بترسد و کسی از مرگ و شهادت میترسد، که یقین قاطع به پروردگار نداشته باشد و در مسیری که میپیماید گرفتار شکّ و شبهه گردد؛ زیرا، آن کس که به مسیر خود ایمان دارد و صاحب یقین و اعتقاد راسخ است، میداند که در جنگ با دشمنان حق، هرگز شکستی نیست؛ بلکه یا پیروزی بر دشمن است و یا شهادت و انجام وظیفه و شتافتن به جوار قرب پروردگار و بهره مندی از حیات ابدی و جاویدان. و این، همان (إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ) – یکی از دو نیکی – است که در آیه شریفه ۵۲ از سوره توبه آمده است! (قُلْ هَلْ تَرَبَصُونَ بِنا إِلاّ إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ)؛ بگو: «آیا درباره ما، جز یکی از دو نیکویی (پیروزی یا شهادت) را انتظار دارید!»
گروهی از مفسّران نهج البلاغه، معتقدند که جمله «فَإِنّی لَعَلَی یَقْین مِنْ رَبّی» و جمله «وَ غَیْرِ شُبْهَة مِنْ دیْنی»، یک مفهوم را میرساند و تأکید هم است، ولی حق این است که این دو جمله، از قبیل بیان عام بعد از خاص و ناظر به دو مفهوم است. در نخستین جمله، امام (علیه السلام) اشاره به مقام یقینش میکند، همان چیزی که در حدیث منسوب به آن حضرت «لَوْ کُشِفَ الْغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ یَقیناً» (۶) – اگر پردهها کنار برود، هرگز بر ایمان من افزوده نمیشود – اوج تجلّی آن است. و جمله دوم به مجموعه دین و وظایف الهی، اشاره میکند که راه را در زندگی، برای او روشن ساخته و هرگونه شکّ و تردید را از پیش پای او برداشته است، به خصوص این که امام (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) شنیده بود که با ناکثین و قاسطین و مارقین (جنگ افروزان جمل و صفّین و نهروان) پیکار خواهد کرد. (۷)
انتهای خبر/
درباره نویسنده
نظرات:
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!
- «علی فاضلی» نایبقهرمان مسابقات قویترین مردان شد
- آخرین وضعیت پروژه ۸۱۰۰ واحدی مسکن ملی
- تلخ و شیرینهای ۴ ساله خانه ملت!
- برگزاری اجتماعات یادگیری معلمان
- دادستان جدید خمین معرفی شد
- مسیرهای راهپیمایی روز قدس در استان مرکزی
- حادثه تلخ بمباران شهر اراک در دوران دفاعمقدس
- «حسین افضلی» بازرس کل استان مرکزی شد
- تأثیر هوش مصنوعی در تکامل دین
- فرمانده سپاه ناحیه خمین معرفی شد
آخرین اخبار
- انتقام سختی در انتظار رژیم صهیونیستی خواهد بود
- راه شهدای هستهای با دانشمندان جوان ادامه مییابد
- ایستادگی در برابر ظلم مایه برکت ایران است
- حضرت زهرا (س) مدافع راستین ولایت
- کشف 187 هزار نخ سيگار قاچاق در ساوه
- دست قدرتمند نیروی مسلح، رژیمصهیونیستی را رها نمیکند
- رضا به قضای خدا
- مکتب غدیر یک مسیر هدایت اجتماعی است
- اتحاد و همبستگی جامعه، نتیجه پذیرش ولیفقیه است
- بیدار و چشم بصیرت داشته باشید
- مشاهده بیشتر