درباره نویسنده
خطبه 48 نهجالبلاغه؛
رضا به قضای خدا

حضرت علی (ع) در نهجالبلاغه از رضا به قضای خدا گفتهاند.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب» هر روز یک حکمت از نهجالبلاغه امیرالمومنین علی (ع) را میخوانیم.
تهذیب الفقراء:
أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الْأَمْرَ یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ [کَقَطْرِ] کَقَطَرَاتِ الْمَطَرِ إِلَی کُلِّ نَفْسٍ بِمَا قُسِمَ لَهَا مِنْ زِیَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ، فَإِنْ رَأَی أَحَدُکُمْ لِأَخِیهِ غَفِیرَةً فِی أَهْلٍ أَوْ مَالٍ أَوْ نَفْسٍ فَلَا تَکُونَنَّ لَهُ فِتْنَةً، فَإِنَّ الْمَرْءَ الْمُسْلِمَ مَا لَمْ یَغْشَ دَنَاءَةً تَظْهَرُ، فَیَخْشَعُ لَهَا إِذَا ذُکِرَتْ وَ یُغْرَی بِهَا لِئَامُ النَّاسِ کَانَ کَالْفَالِجِ الْیَاسِرِ الَّذِی یَنْتَظِرُ أَوَّلَ فَوْزَةٍ مِنْ قِدَاحِهِ تُوجِبُ لَهُ الْمَغْنَمَ وَ یُرْفَعُ بِهَا عَنْهُ [بِهَا] الْمَغْرَمُ، وَ کَذَلِکَ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ الْبَرِیءُ مِنَ الْخِیَانَةِ یَنْتَظِرُ مِنَ اللَّهِ إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ، إِمَّا دَاعِیَ اللَّهِ فَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ لَهُ وَ إِمَّا رِزْقَ اللَّهِ، فَإِذَا هُوَ ذُو أَهْلٍ وَ مَالٍ وَ مَعَهُ دِینُهُ وَ حَسَبُهُ، وَ إِنَّ الْمَالَ وَ الْبَنِینَ حَرْثُ الدُّنْیَا وَ الْعَمَلَ الصَّالِحَ حَرْثُ الْآخِرَةِ وَ قَدْ یَجْمَعُهُمَا اللَهُ تَعَالَی لِأَقْوَامٍ.
ترجمه:
اما بعد. تقدیر الهی همانند قطرههای باران، برای هرکس که مقدر شده خواه اندک و خواه بسیار، از آسمان به زمین میآید. پس اگر کسی مال و منال برادر خود را بیش از خود یابد، نباید که بر او رشک برد. زیرا مسلمان تا زمانی که آلوده فرومایگی نشده -به گونهای که چون از آن یاد شود اظهار حقارت و خشوع کند و زبان طاعنان سفله در حق او دراز گردد- همانند قمار کننده تیز چنگی است که چشم به راه نخستین پیروزی خود در تیرهای قمار است، که برای او مالی در پی دارد و باختهای او را نیز جبران نماید.
به همین گونه، مسلمان از خیانت بیزار از خدای تعالی خواستار یکی از این دو خوبی است: یکی آنکه دعوت حق را اجابت کند و به نزد او رود، که هر چه در نزد خداوند است، خیر اوست. دیگر آنکه، در این جهان روزیش عطا کرده و صاحب زن و فرزند و مال و منال بود. و در عین حال، دین و حیثیت و شرف او هم در امان مانده است. مال و فرزندان کِشته این جهاناند و عمل صالح کشته آخرت است و بسا باشد که خداوند این هر دو نعمت را نصیب مردمانی کند.
شرح:
در نخستین بخش از این خطبه، امام، اشاره به تقسیم رزق و روزی در میان مردم، بر اساس یک تدبیر الهی کرده و سپس توصیه میکند که اگر کسی، بر دیگری برتری داشت، نباید مورد کینه و حسد قرار گیرد (و هرگاه، صاحب مال و ثروتی شد، نباید مغرور گردد و دین و ایمان خود را فدای ثروت کند). و آن گاه مردم را به اخلاص در نیّت و پاکی عمل و پرهیز از هر گونه ریا و خودنمایی، دعوت میکند. در بخش سوم از این خطبه، به پارهای از مسائل مهم اجتماعی، از جمله استحکام بخشیدن به پیوندهای خویشاوندی و تعاون و همکاری در میان خویشاوندان و اهل یک قبیله، برای مبارزه با مشکلات هم، اشاره میفرماید و روی این مسأله تأکید میکند که انسان، نباید خویشاوندان و نزدیکان خود را با بخل و امساک از دست دهد، چرا که در مشکلات، تنها میماند و گرفتار زیانهای غیر قابل جبرانی خواهد شد.
تسلیم و رضا در برابر خواست خدا:
در این خطبه، امام (علیه السلام) اشاره به مسأله مهمّی میکند که تأثیر عمیقی در تهذیب نفوس و آرامش فرد و جامعه دارد و آن این است که بیشک، زندگی اجتماعی بشر، منشأ برکات عظیمی است؛ به طوری که میتوان گفت قسمت عمده پیروزیهای مهمی که در مسائل علمی و صنعتی و اجتماعی و غیر آن، نصیب انسانها شده، در پرتو همین زندگی اجتماعی است. در کنار این برکات، مشکلات مهمّی نیز وجود دارد که اگر حل نشود، ممکن است تمام آثار مثبت را بر باد دهد.
از جمله این که در میان انسانها، به هر دلیل، تفاوتهایی از نظر استعداد و شرایط جسمی و روحی و فردی و اجتماعی وجود دارد و همینها منشأ تفاوتهای زیادی در امکانات مادی و مالی میگردد. این جا است که افراد عقب مانده، گرفتار واکنشهای گوناگون منفی میشوند و یا سعی میکنند که خود را به آب و آتش بزنند و از حلال و حرام چشم بپوشند و در مسابقهای که پایانش معلوم نیست، با افراد پیشرو در جهات مادی، شرکت کنند و یا به کلّی مأیوس شده و دست از فعّالیت بردارند و به انزوا کشیده شوند و یا آتش حسد، در دل آنها زبانه بکشد و نسبت به گروه نخست گرفتار کینه و انتقام جویی شوند.
از سوی دیگر، گروهی که بهره زیادی دارند، آنها نیز ممکن است به خودبینی و خود بزرگ نگری و کبر و غرور و طغیان و مفاسد عظیم دیگری که با کمی دقّت آشکار میگردد، مبتلا شوند.
در آیات و روایات اسلامی، برای پیشگیری از این مفاسد، همگان را به یک واقعیت توجه دادهاند و آن این که تمام این کم و زیادها، مطابق با برنامه حکیمانهای است که از سوی خداوند بزرگ برای بندگانش تنظیم شده و چیز بیحسابی نیست.
ممکن است که اسرار این تقسیم بندی، بر ما بندگان، در بسیاری از موارد مکتوم باشد؛ ولی همین که بدانیم خداوند حکیم و رحمان و رحیم، آن را تنظیم کرده و راضی به آن شویم، چهره مسائل به کلّی، عوض میشود و آرامش عمیقی، روح و جسم ما را فرا میگیرد و تمام آن عواقب منفی و نامطلوب، از بین میرود.
به همین دلیل، مسأله رضا و تسلیم مخصوصاً نسبت به رزق و روزی، در آیات و روایات، اسلامی، به طور گسترده، مورد بحث و تأکید قرار گرفته است.
با توجه به این مقدمه فشرده، به تفسیر خطبه باز میگردیم و میگوئیم که امام (علیه السلام) نیز در بخش نخستین این خطبه، برای تهذیب نفوس و پایان دادن به قسمت مهمّی از مفاسد اجتماعی، دقیقاً، به سراغ همین معنا میرود و چنین میفرماید:
«اما بعد (از حمد و ثنای الهی، بدانید!) مواهب پروردگار، مانند قطرههای باران، از آسمان به زمین نازل میشود و به هر کس، سهمی، زیاد یا کم (مطابق آن چه خداوند مقدّر فرموده) میرسد؛ (أمَّا بَعْدُ: فَإِنَّ الاَْمْرَ یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ إِلَی الاَْرْضِ کَقَطَراتِ الْمَطَرِ إِلَی کُلِ نَفْس بِمَا قُسِمَ لَهَا، مِنْ زِیَادَة أَوْ نُقْصَان).
تشبیه به دانههای باران، تشبیه بسیار جالبی است؛ چرا که دانههای لطیف باران، به فرمان الهی، به صورتهای متفاوتی، در زمینهای مختلف نازل میشود. ارزاق الهی نیز از آسمان جود و رحمتش بر زمین حیات بشری نازل میگردد و کاملا با هم متفاوت است. در بعضی از زمینها آن قدر میبارد که نهرهای عظیم جاری میشود و در بعضی، در تمام سال، مقدار ناچیزی میبارد.
حضرت، سپس در یک نتیجه گیری روشن، چنین میفرماید:
«بنابراین، هرگاه یکی از شما، برای برادر خود، نوعی برتری در همسر و فرزند و مال یا جسم و جان ببیند، نباید نسبت به او، موجب فتنه گردد» (و سبب حسد و کینه و عداوت و یا یأس و سوءظن به پروردگار شود)؛ (فَإذا رَأَی أَحَدُکُمْ لاَِخِیهِ غَفِیرَةً(۱) فی أَهْل أَوْ مَال أَوْ نَفْس، فَلاَ تَکُونَنَ لَهُ فِتْنَةً).
غفیرة، با توجه به این که از ماده «غفر» به معنای «پوشاندن» گرفته شده – و به همین دلیل، به موهایی که پشت سر یا گوش را میپوشاند، «غفیرة» میگویند و بر عفو الهی که گناهان را میپوشاند، غفران اطلاق میشود – ممکن است بیانگر این نکته باشد که اموال و ثروتهای جهان، معمولا غافل کننده است و حتّی عیوب خود انسان را از نظرش میپوشاند، هر چند در اینجا، غفیرة را، معمولا به معنای مال زیاد و فراوان گفتهاند.
ضمناً، باید توجه داشت که فتنه، در این جا به معنای امتحان نیست، هر چند در بسیاری از موارد، به این معنا آمده، بلکه منظور، چیزی است که مایه فریب و فساد گردد و آن، واکنشها و صفات منفی است که در بسیاری از افراد تهیدست، در مقابل صاحبان مال و ثروت پیدا میشود، مانند کینه توزی و حسد و عداوت و نفرت.
سپس امام (علیه السلام) برای دلداری افراد تهیدست صابر و شاکر، مطلب مستدلّی به این صورت بیان فرموده است:
«زیرا، هر گاه مسلمان، به عمل زشتی که از آشکار شدنش شرمنده میشود و افراد پَست، آن را وسیله هتک حرمت او قرار میدهند، دست نیالاید، به مسابقه دهنده ماهری میماند که منتظر است در همان دور نخست، پیروز شود و سود وافری ببرد، بیآن که زیانی ببیند؛ (فَإِنَّ الْمَرْءَ المُسْلِمَ مَا لَمْ یَغْشَ دَنَاءَةً تَظْهَرُ فَیَخْشَعُ لَهَا إِذَا ذُکِرَتْ وَ یُغْرَیَ بِهَا لِئَامُ النَّاسِ، کانَ کَالفالِجِ(۲) الْیَاسِرِ (۳) الَّذِی یَنْتَظِرُ أَوَلَ فَوْزَة مِنْ قِدَاحِهِ (۴) تُوجِبُ لَهُ الْمَغْنَمَ، وَ یُرْفَعُ بها عَنْهُ الْمَغْرَمُ).
نیز، مسلمانی که از خیانت به دور است، در انتظار یکی از دو خوبی از سوی خدا است: یا فرا رسیدن دعوت الهی است (که عمر او را به نیک نامی و حسن عاقبت پایان میدهد) و در این حال، آن چه را خداوند از پاداشهای نیک فراهم ساخته، برای او بهتر است، و یا سرانجام، در همین دنیا، خداوند، رزق او را وسیع میکند و صاحب همسر و فرزند (و مال فراوان) در عین این که دین و شخصیت خود را حفظ کرده است؛ (وَ کَذْلِکَ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ الْبَرِیءُ مِنَ الْخِیَانَةِ یَنْتَظِرُ مِنَ اللهِ إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ: إِمَّا دَاعِیَ اللهِ فَمَا عِنْدَاللهِ خَیْرٌ لَهُ، وَ إِمَا رِزْقَ اللهِ فَإِذَا هُوَ ذُوْ أَهْل وَ مَال، وَ مَعَهُ دِینُهُ وَ حَسَبُهُ).
ولی (بدانید فرق میان این دو بسیار است). مال و فرزندان، کشت و زراعت این جهانند، و عمل صالح و نیک، کشتِ آخرت است؛ (وَ إِنَّ الْمَالَ وَ البَنِینَ حَرْثُ الدُّنْیَا، وَ الْعَمَلَ الصَالِحَ حَرْثُ الاْخِرَةِ).
«امّا گاهی خداوند، هر دو را برای گروهی جمع میکند» (و از نعمتهای دنیا و آخرت هر دو، بهره مند میسازد)؛ (وَ قَدْ یَجْمَعُهُمَا اللهُ تَعالی لاَقْوَام).
در واقع، امام (علیه السلام) در این تحلیلِ دلنشین و دلپذیرش، این حقیقت را بیان میکند که مسأله مهم در زندگی و سرنوشت انسان، آن است که آلوده به زشتیها و پستیها نشود، همان زشتیهایی که سبب سرافکندگی و شرمندگی او میگردد او را بر سر زبانها میاندازد و شخصیتش را در نظر مردم، پائین میآورد.
بنابراین، هر گاه انسان، پاک باشد و پاک زندگی کند، یکی از دو سرنوشت عالی، در انتظار اوست: یا عمر را به نیک نامی پایان میدهد و به سوی رحمت الهی و پاداشهای بیمانند او میشتابد، و یا در بخش دیگری از عمرش، مشمول مواهب مادّی این جهان میگردد و صاحب هر دو بخش از نعمتهای الهی میشود.
نکته مهمی که در این جا فکر جمعی از مفسّران نهج البلاغه را به خود معطوف داشته، این است که امام (علیه السلام) چنین فرد مؤمنی را که در هر حال، پیروز و خوشبخت و مشمول لطف و رحمت الهی است، تشبیه به «فالج یاسر» کرده است و بعضی چنین پنداشتهاند که این تعبیر، به معنای قمارباز ماهری است که در نخستین دور قمار، برنده میشود و آن گاه این سؤال مطرح شده که چگونه امام (علیه السلام) مؤمنانِ صاحب رضا و تسلیم در برابر قسمت پروردگار را، تشبیه به چنین کسی میکند که آلوده گناه بزرگی از گناهان کبیره است؟
با دقّت در تعبیرات و کلماتی که امام (علیه السلام) به کار برده یعنی، (کلمههای «قداح»، «فوزة»، «مغنم» و «مغوم») روشن میشود که مقصود از «یاسر» قمار باز نیست؛ بلکه اشاره به نوع خاصی از بخت آزمایی است که به سود فقرا، در میان عرب انجام میشده است. توضیح این که بعضی از شارحان نهج البلاغه، از زمخشری در کشّاف، چنین نقل کردهاند که عرب (هنگام بخت آزمایی)، ده چوبه تیر داشت، هر کدام، نامی مخصوص به خود گرفته بود. شتری خریداری میکردند و آن را سر میبریدند و به ده قسمت تقسیم میکردند، سپس این تیرهای ده گانه را در کیسهای میریختند و آن را به هم مخلوط میکردند و یک نفر از میان آنها – که مورد اعتماد بود – دست میکرد و یکی یکی، آنها را بیرون میآورد. هفت چوبه تیر که هر کدام اسم خاصی داشت، به ترتیب، یک سهم و دو سهم و سه سهم… تا هفت سهم برنده میشدند – سهم برترین، مُعَلّی نام داشت – و آن سه چوبه دیگر، هیچ کدام سهمی نداشت؛ بلکه هر کس که چوبه به نام او میافتاد، میبایست پول شتر را بپردازد، سپس، برندگان، سهام خود را به فقرا میدادند و چیزی از آن نمیخوردند و به این کار افتخار میکردند. (۵)
درست است که این کار از نظر شرعی جایز نیست، ولی هرگز، زنندگیِ قمار را در مقام تشبیه ندارد. امام (علیه السلام) در واقع، میفرماید که مؤمنانِ صاحب رضا و تسلیم، شبیه کسی هستند که در بخت آزمایی، در همان مرحله نخست، سهم مُعَلّی را میبرد، برترین سود نصیب او میشود و هیچ هزینه و خسارتی هم ندارد.
تعبیر به «قِداح» به معنی چوبههای تیر، و تعبیر به «أوّل فوزة» و نیز رسیدن به غنیمت بزرگ و نجات از خسران، همه، مناسب همین معنا است؛ زیرا، در قمار، معمولا چنان نیست که در همان مرحله نخست، کسی برنده شود و بعد بازی را فوراً قطع کند و به هیچ وجه ادامه ندهد، بلکه قمار، در جلسهای طولانی و با برد و باختهای مختلف، انجام میشود و سرانجامش از ابتدای کار، معلوم نیست.
ما انکار نمیکنیم که ممکن است کلمه «میسر» مفهوم وسیعی داشته باشد که این نوع بخت آزماییها را شامل شود، ولی باید توجّه داشت که قمار، به معنای واقعی کلمه، با این نوع بخت آزمایی، بسیار متفاوت است، به خصوص این که در قرآن مجید، از این نوع بخت آزمایی، به «اَزلام» یاد شده است و نه «میسر» هر چند از همه، مذمّت به عمل آمده است. (۶)
انتهای خبر/
درباره نویسنده
نظرات:
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!
- «علی فاضلی» نایبقهرمان مسابقات قویترین مردان شد
- آخرین وضعیت پروژه ۸۱۰۰ واحدی مسکن ملی
- تلخ و شیرینهای ۴ ساله خانه ملت!
- برگزاری اجتماعات یادگیری معلمان
- دادستان جدید خمین معرفی شد
- مسیرهای راهپیمایی روز قدس در استان مرکزی
- حادثه تلخ بمباران شهر اراک در دوران دفاعمقدس
- «حسین افضلی» بازرس کل استان مرکزی شد
- تأثیر هوش مصنوعی در تکامل دین
- فرمانده سپاه ناحیه خمین معرفی شد
آخرین اخبار
- حول محور امامت و ولایت باشید
- سوره «عصر» و «همزه»
- رژیم رذل صهیونی بیچاره خواهد شد
- اراک یکصدا علیه رژیم کودککش صهیونیست
- برگزاری تجمع مردمی در محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی
- مردم اراک خواستار انتقام از رژیم صهیونیستی شدند
- فریادهای اعتراضآمیز مردم ساوه علیه رژیم صهیونیستی
- قیام مردم اراک برای ایران
- پاسخ ایران قاطع خواهد بود
- خروش مردم اراک در پی حملات رژیم صهیونیستی
- مشاهده بیشتر