رسول اکرم (ص‌): کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است
چهارشنبه 1403/08/09 Wednesday - 2024 30 October الأربعاء ، 27 ربيع الآخر ، 1446
ساعت
1403-04-14 08:08 شماره خبر : 6466 https://diyareaftab.ir/short/NgaRp 0
یادداشت؛

آیا در جامعه‌ای بدون برنامه و هدف مشخص می‌توان امیدی به آینده داشت؟ آیا اقتصاد کشورهای جهان اول، دوم و در حال توسعه با بی‌هدفی و صرف نظر از توان داخلی شکوفا شده و به رشد و توسعه یافتگی رسیده است؟

به گزارش خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب»؛ سیاوش منظوری فعال فضای مجازی در یادداشتی از بی اخلاقی‌های سیاسی که طرفدران نامزدهای ریاست جمهوری انجام دادند نوشت: پس از شهادت خادم جمهور شهید رئیسی عزیز، با گرم شدن بازار انتخابات باز هم شاهد بد اخلاقی‌های سیاسی و توهین‌های حزبی هستیم. مقام معظم رهبری، امام خامنه‌ای حفظه‌الله، در یکی از سخنرانی‌های خود فرمودند که دولت شهید رئیسی راه و روشی را در پیش گرفته بود که اگر ادامه می‌یافت، بسیاری از مشکلات فعلی جامعه حل می‌گشت. اما امروزه شاهد این هستیم که سه سال خدمت صادقانه آن شهید جمهور را به عنوان دوران فلاکت بار مردم ایران معرفی می‌کنند، در حالیکه ادعا دارند که پیرو سیاست‌های مقام معظم رهبری هستند. هنوز به قدرت نرسیده‌اند ولی اصرار دارند که راه رئیس جمهور شهید متوقف گردد. بعید نیست که بعد از رسیدن به قدرت از پیمان‌های شانگهای و بریکس خارج شوند و به دنبال احیای برجام و عهدنامه‌هایی همچون ترکمنچای باشند.

برنامه‌های توسعه کشور را قبول ندارند در حالیکه این برنامه‌ها بر اساس سیاست‌های کلی ابلاغ شده از طرف مقام معظم رهبری تهیه و تدارک دیده شده‌اند. از یک طرف معتقدند که توسعه و پیشرفت کشور باید تحت نظر ایادی شرق و غرب باشد، در طرفی دیگر به شعار نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی پایبند هستند. این تضادهای عیان حاکی از آن است که نمی‌دانند برای مواجه با دنیای مدرن و تکلم به زبان آن باید برنامه و استراتژی‌های خاص خود را داشته باشند. وای بر ملت و کشوری که بدون برنامه و عدم دور اندیشی قرار است زندگی خود را بگذراند. 
آیا در جامعه‌ای بدون برنامه و هدف مشخص می‌توان امیدی به آینده داشت؟ آیا اقتصاد کشورهای جهان اول، دوم و در حال توسعه با بی هدفی و صرف نظر از توان داخلی شکوفا شده و به رشد و توسعه یافتگی رسیده است؟

انحراف سیاسی به جایی رسیده که یک کاندید را شایسته ردای ریاست جمهوری می‌دانند آن هم تنها به دلیل اینکه حافظ کتاب نهج البلاغه است. اما واقعأ این مسأله برای یک عالم دینی مایه فخر و مباهات است یا برای کسی که درون دنیای سیاست بین الملل است. سیاستی که روابط آن بر اساس منافع ملی هر کشور است، نه بر اساس توانایی سیاست مداران برای حفظ کتب دینی. درست است که امیر المؤمنین حضرت علی (ع) به حاکمیت جامعه اسلامی رسید، ولی آن حضرت هیچ وقت در انتصاب فرمانداران لشگری و استانداران کشوری برای ملاک‌هایی همچون حافظ قرآن بودن، دور اندیشی، درایت قاطعانه و عدم تزلزل در برابر جبهه کفر ارزش یکسان قائل نبودند.


ابتذال امور سیاسی به حدی رسیده که توصیه‌های حضرت علی(ع) را به مردم یادآوری می‌کنند، ولی آن قسمتی را که برای خودشان مفید است. 
می‌دانند که آن حضرت در مقابل خواسته نامعقول برادرش عقیل چه واکنشی نشان داد، اما تضمینی نمی‌دهند که بعد از رسیدن به قدرت برادرشان را به سمت وزیر، وکیل، مشاور و معاون منصوب نکنند. آیا واقعأ حاضر هستند در صورت تعارض منافع خود یا خویشاوندانشان همانند حضرت علی(ع) در ماجرای زره و مرد نصرانی از قانون تمکین کنند و یا اعلام جنگ خواهند کرد و زندگی و معیشت ملت را گروگان خواهند گرفت؟ یکی دیگر از این ابتذالات تشبیه کردن رقیب خویش به یک گروه غیر ایرانی (طالبان) است. این کار آن‌ها باعث ترویج رقیب هراسی در جامعه شده و دقیقأ در جهت مخالف با نظرات امام خامنه‌ای حفظه الله است. دلیل این کار را هم باید ضعف درونی و بنیادین گروه افترا زننده دانست. چراکه آنکه حسابش پاک است، از محاسبه چه باک است؟

گروهی را به طالبان تشبیه می‌کنند که بیشترین انرژی و همت خود را صرف تولید و تقویت توان داخلی گذاشته است. بی شک تولید و حمایت از آن باعث سود بردن همه اقشار جامعه شده و این موضوع توسط اکثریت قریب به اتفاق اقتصاددانان مورد تأیید است. آیا بین حمایت از تولید و گروه طالبان رابطه و نقطه اشتراکی وجود دارد؟ آیا بین حفظ شأن ملی، توسعه و رشد با گروه طالبان می‌توان ارتباطی برقرار نمود؟ در حال حاضر استهزا و افترا زدن از جمله بی اخلاقی‌های مناسبات سیاسی امروز این کشور شده و با آن به اقناع قشر خاکستری می‌پردازند.


مجهولات و کلیات
بی برنامه بودن و نداشتن هدف باید به هر صورتی که شده، چه تهمت زدن باشد و چه توسل به مجهولات و کلیات پنهان گردد. به مجهولات متوسل می‌شوند، چراکه دیدگاه خاص خود را نداشته و همه چیز را به عهده کارشناسان امر می‌گذارند. اما کدام کارشناسان!؟ کارشناسان متخصص اما غیر متعهد!؟ شاید بعضی از خوانندگان این کار را معقول می‌دانند و آن را معادل تکنوکراسی بدانند. باید اذعان داشت که تکنوکراسی یعنی استفاده از کارشناسان و نظرات آن‌ها، در جای خود و به ذات خود بد و ممنوع نیست. جایی این دیدگاه مشکل ساز می‌شود که آن کارشناسان نه ایرانی باشند و نه مسلمان. آینده ترسیم شده برای این ملت توسط این رویه معادل همان جولان دهی مستشاران در دوران پهلوی است. کار به جایی خواهد رسید که نمایندگان در صحن علنی مجلس شورای اسلامی خواهند ایستاد و ادعا خواهند کرد که ملت ایران ناتوان از ساخت یک لولهنگ است، مگر اینکه مذاکراتی جدید با غرب صورت بپذیرد.

به کلیاتی همچون عدالت و آزادی چنگ می‌زنند تا رأی قشر خاکستری جامعه را بدست آورند. اما هیچوقت نخواهند گفت که حقوق‌های نجومی در مقابل حقوق کارگران زیر سایه کدام شاخه از درخت عدالت است؟ سیستم سرمایه‌داری را در قالب یک سیستم خیرخواهانه مردمی معرفی می‌کنند، بدون اینکه بیان نمایند که آن قسمتی از آزادی را می‌خواهند که عده‌ای کوچک با احتکار نبض بازار را در دست گرفته و مسئول سرنوشت اقتصادی زندگی مردم باشند.
ریاست جمهوری آنقدر برای آنها لقمه چرب و نرمی هست که حاضر هستند برای تکیه زدن بر صندلی آن به هر وسیله‌ای اعم از دروغ، تهمت، افترا، سفسطه بازی و مغلطه‌گری دست زده و به هدف اصلی خویش برسند. به قول معروف برای آن‌ها هدف وسیله را توجیح می‌کند. اما یک مسأله مهم در این بین در نظر نگرفته‌اند و آن هم چشم همیشه بیدار ملت ایران اسلامی است. چشمانی که دهه 90 شمسی را دیده و دوران سیاه ایران را به خوبی با گوشت و پوستش احساس کرده است. حالا همان چشمان مشاهده‌گر می بینند که کابینه دولت مستقر در دهه 90 شمسی بازهم در کنار گود جمع شده‌اند و منتظر نتایج نهایی هستند.


انتهای خبر/

اخبار مرتبط
نظرات
آخرین اخبار