درباره نویسنده
خطبه 58 نهجالبلاغه؛
نتیجۀ ترک جهاد

حضرت علی (ع) در نهجالبلاغه از نتیجۀ ترک جهاد گفتهاند.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب» هر روز یک حکمت از نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علی (ع) را میخوانیم.
إستنهاض الناس:
أَلَا وَ إِنِّی قَدْ دَعَوْتُکُمْ إِلَی قِتَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَیْلًا وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ قُلْتُ لَکُمُ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ یَغْزُوکُمْ، فَوَاللَّهِ مَا غُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فِی عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا؛ فَتَوَاکَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّی شُنَّتْ عَلَیْکُمُ الْغَارَاتُ وَ مُلِکَتْ عَلَیْکُمُ الْأَوْطَانُ. [فَهَذَا] وَ هَذَا أَخُو غَامِدٍ [وَ] قَدْ وَرَدَتْ خَیْلُهُ الْأَنْبَارَ وَ قَدْ قَتَلَ حَسَّانَ بْنَ حَسَّانَ الْبَکْرِیَّ وَ أَزَالَ خَیْلَکُمْ عَنْ مَسَالِحِهَا وَ لَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ کَانَ یَدْخُلُ عَلَی الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْأُخْرَی الْمُعَاهِدَةِ فَیَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَا وَ قَلَائِدَهَا وَ رُعُثَهَا مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ، ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِینَ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ کَلْمٌ وَ لَا أُرِیقَ لَهُمْ دَمٌ. فَلَوْ أَنَ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیراً.
ترجمه:
شب و روز، در نهان و آشکارا، شما را به نبرد با این قوم فرا خواندم و گفتم که پیش از آنکه سپاه بر سرتان کشند، بر آنها بتازید. به خدا سوگند، به هیچ قومی در خانههایشان تاخت نیاوردند. مگر آنکه زبون خصم گشتند. شما نیز آن قدر از کارزار سر بر تافتید و کار را به گردن یکدیگر انداختید و یکدیگر را نصرت ندادید، تا هرچه داشتید به باد یغما رفت و سرزمینتان جولانگاه دشمنانتان گردید.
و اکنون، این مرد غامدی است، که با سپاه خود به شهر انبار در آمده است. و حسّان بن حسّان البکری را کشته است و مرزدارانتان را رانده است و کار را به آنجا رسانیدهاند که شنیدهام که یکی از آنها بر زن مسلمانی داخل شده و دیگری، بر زنی از اهل ذمّه و، خلخال و دستبند و گردنبند و گوشوارهاش را ربوده است. و آن زن جز آنکه انّا لله… گوید و از او ترحم جوید چارهای نداشته است. آنها پیروزمندانه، با غنایم، بیآنکه زخمی بردارند، یا قطرهای از خونشان ریخته شود، بازگشتهاند. اگر مرد مسلمانی پس از این رسوایی از اندوه بمیرد، نه تنها نباید ملامتش کرد بلکه مرگ را سزاوارتر است.
شرح:
در این فراز از خطبه امام (علیه السلام) بعد از ذکر آن مقدّمه کوتاه و بسیار پرمعنا و پرمحتوا در بخش قبل، وارد ذی المقدمه میشود و انگشت روی یک نمونه بارز از پیامدهای شوم ترک جهاد گذارده، میفرماید: «آگاه باشید! من شب و روز، پنهان و آشکار شما را به مبارزه با این گروه (معاویه و حاکمان شام) فرا خواندم و گفتم پیش از آن که آنها با شما نبرد کنند، با آنان بجنگید؛ أَلاَ وَ إِنِی قَدْ دَعَوْتُکُمْ إِلَی قِتَالِ هؤُلاَءِ الْقَوْمِ لَیْلا وَ نَهَاراً، وَ سِرّاً وَ إِعْلاَناً وَ قُلْتُ لَکُمُ: اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ یَغْزُوکُمْ».
گفتم که در طبیعت این گروه ظالم و ستمگر، تجاوزگری نهفته است و هر زمان که فرصت پیدا کنند، از کشتن بیگناهان و اسیر کردن زن و فرزند و غارت کردن اموالتان، دریغ نمیورزند، پس عقل و شرع به شما اجازه میدهد که توطئههای آنها را در نطفه خفه کنید و قدرت آنان را قبل از تهاجمشان در هم بشکنید و آتش فتنه را بدین وسیله خاموش کنید.
حضرت، سپس به استدلال مهم و روشنی در این زمینه پرداخته و میفرماید: «به خدا سوگند! هر زمان، قوم و ملّتی، در درون خانهاش، مورد هجوم دشمن قرار گرفته، ذلیل و خوار شده است؛ «فَوَاللهِ! مَا غُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فی عُقْرِ (۱) دَارِهِمْ إِلاَّ ذَلُوا.» روشن است آنهایی که در درون خانه خود، مورد تهاجم دشمن قرار میگیرند، به آسانی روحیه خود را از دست میدهند و احساس شکست میکنند و همین امر، به شکست آنها میانجامد.
از سوی دیگر مهاجم، هیچ گاه رعایت حفظ مصالح خانه و کاشانه و شهر و دیار قومی را که مورد هجوم واقع شدهاند نمیکند، میزند و میکوبد و ویران میکند و پیش میآید، ولی صاحب خانه ناچار است این امور را رعایت کند، چرا که سرمایههای او را تشکیل میدهد و همین گونه ملاحظات، فعّالیت آنها را محدود میکند وای بسا منجر به شکست میشود.
هنگامی که جمعیّتی در خانه خود مورد هجوم قرار میگیرد، زن و فرزندان و کودکان در لابه لای جنگجویان قرار میگیرند. مهاجم، بیپروا خون میریزد و پیش میآید، ولی صاحب خانه، مجبور به رعایت مسائل انسانی مربوط به خویش است. این امر نیز کار او را به کندی میکشاند.
مجموع این امور و اموری دیگر، دلیل بر شکست قومی است که در خانه خود مورد تهاجم قرار گیرند. به همین دلیل، در غزوات اسلامی، همیشه (جز در بعضی از موارد استثنایی که شرایط خاصی وجود داشته، مانند جنگ احزاب) دستور داده میشد که جنگجویان، به خارج شهر و به استقبال دشمن بروند.
سپس امام (علیه السلام) به عنوان نتیجه گیری میفرماید: «ولی شما، هر کدام، مسؤولیت را به گردن دیگری انداختید و دست از یاری هم برداشتید تا آنجا که مورد هجوم پی درپی دشمن واقع شدید و سرزمینهایتان از دست رفت؛ (فَتَوَاکَلْتُمْ(۲) وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّی شُنَّتْ (۳) عَلَیْکُمُ الْغَارَاتُ وَ مُلِکَتْ عَلَیْکُمُ الاَوْطَانُ).
تواکل، در اصل واگذاری هر کس کار خود را به دیگری است. و به تعبیری دیگر، مفهومش این است که هر کس مسؤولیت را از خود سلب کند و برعهده دیگری بگذارد و در نتیجه میدان خالی شود. تخاذل، این است که هر کسی از یاری دیگری چشم بپوشد و او را به حال خود رها سازد، در نتیجه، رشته اتّحاد گسیخته شود و دشمن، بیآن که احساس رادع و مانعی کند، حمله ور شود و این یکی از بدترین و زشتترین صفات در جوامع بشری است که افراد، مسؤولیتها را از خود سلب کرده به گردن دیگران بیندازند و هر کس به کار خویش پردازد و اگر برادر یا برادرانش مورد تهاجم قرار گیرند، آنها را تنها بگذارد. و نتیجه این کار، همان است که مولا در سخن بالا فرموده است؛ یعنی دشمن جسور میشود و پی در پی حمله میکند و شهرها و آبادیها یکی بعد از دیگری، در برابر او سقوط میکند.
سپس امام (علیه السلام) به عنوان بیان یک شاهد زنده عینی، به شرح ماجرای دردناک حمله اخوغامد، (سفیان بن عوف غامدی) پرداخته، چنین میفرماید:
(اکنون بشنوید یکی از فرماندهان لشکر غارتگر شام) اخوغامد، به شهر انبار حمله کرده و لشکریان او وارد آن شهر شدهاند، حسّان بن حسّان بکری، (فرماندار و نماینده من) را کشته و سربازان و مرزبانان شما را از آن سرزمین بیرون رانده است؛ (وَ هذَا أَخُو غَامِد وَ قَدْ وَرَدَتْ خَیلُهُ الاَْنْبَارَ وَ قَدْ قَتَلَ حَسَّانَ بْنَ حَسَّانَ الْبَکْرِیَ وَ أَزَالَ خَیْلَکُمْ عَنْ مَسَالِحِهَا).
با توجه به این که «مسالح» جمع «مسلحه» به معنای «مرزی» است – به خاطر این که در آنجا اسلحه جمع آوری میکنند و مرزداران به وسیله آن به پاسدرای میپردازند – روشن میشود که شهر انبار، در نزدیکی مرز عراق و شام بوده و اخوغامد به آن حمله ور گردیده و تعبیر «أَزالَ خَیْلَکُمْ عَنْ مَسالِحِها»، نشان میدهد که بدون مقاومت مهمّی از مرز گذشته است. شرح این ماجرا، در آغاز خطبه گذشت.
سپس امام (علیه السلام) از میان جنایات اخوغامد و لشکر غارتگرش، انگشت روی نقطه حسّاس و بسیار دردناکی گذاشته و میفرماید:
به من خبر رسیده است که یکی از آنها، به خانه زن مسلمان و زن غیر مسلمان دیگری که در پناه اسلام جان و مالش محفوظ بوده، وارد شده و خلخال و دستبند و گردن بندها و گوشوارههای آنان را از تنشان بیرون آورده است، در حالی که هیچ وسیلهای برای دفاع از خود، جز گریه و زاری و التماس نداشتهاند! (وَ لَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ کَانَ یَدْخُلُ عَلَی الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ، وَ الاُْخْرَی الْمُعَاهَدَةِ فَیَنْتَزِعُ حِجْلَهَا(۴) وَ قُلْبَهَا (۵) وَ قَلاَئِدَهَا (۶) وَ رُعُثَهَا (۷)، ما تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلاَّ بِالاِْسْتِرْجَاعِ وَ الاِسْتِرْحَامِ. )
اشاره به این که احدی از مسلمانان آنجا به دفاع این زن مسلمان و زن غیر مسلمانی که در پناه اسلام بوده، برنخاسته است! گویی، خاک مرگ بر سر همه آنها پاشیده بودهاند که چنین ننگ آشکاری را برای خود پذیرفتهاند، هم اموالشان به یغما رفته و هم نوامیسشان مورد تعرّض قرار گرفته و هم پناهندگانشان مورد ظلم و ستم واقع شدهاند.
این نکته قابل توجه است که واژه «استرجاع» در کلمات مفسران نهج البلاغه، به دو معنا تفسیر شده: نخست به «گریه و زاری که توأم با هق هق و رفت و آمد صدا در گلو» است و دیگر گفتن کلمه (إِنّا للهِ وَ إِنّا اِلَیْه راجِعُونَ) که معمولا در مصائب سخت که کاری از دست انسان ساخته نیست، گفته میشود.
حضرت، سپس میافزاید: «آنها بعد از این همه جنایات، با غنائم فراوانی به شهر و دیار خود بازگشتهاند بیآن که حتّی یک نفر از آنان آسیب ببیند یا قطره خونی از آنها ریخته شود؛ ثُمَ انْصَرَفُوا وَافِرینَ مَانَالَ رَجُلا مِنْهُمْ کَلْمٌ، (۸) وَلاَ أُرِیقَ لَهُمْ دَمٌ.
و در نتیجه گیری نهایی این جمله کوبنده را بیان میفرماید که «اگر به خاطر این حادثه (بسیار دردناک) مسلمانی از شدت تأسف و اندوه بمیرد، ملامتی بر او نیست، بلکه به نظر من سزاوار است؛ (فَلَوْ أَنَ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِن بَعْدِ هَذا أَسَفاً مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً، بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیراً).
امام (علیه السلام) در این بیان گویا از مطلبی که اعماق او را میسوزاند، پرده برمی گیرد و آن این که چرا مسلمان با ایمان، آن قدر در برابر حوادث، سستی به خرج دهد که دشمن، بدون هیچ رادع و مانعی، به سرزمین او حمله کند اموال او را به غارت برد، حتی متعرّض نوامیس او شود و بدون کمترین ضایعات، با دست پُر، به خانه خود برگردد؟! آری هیچ مسلمان غیرتمندی نمیتواند چنین حادثه دردناکی را تحمّل کند و اگر کسی از غصه و اندوه بمیرد، جای سرزنش نیست.
جالب این که تجاوز به حریم و گرفتن زینت آلات زنان مسلمان و غیر مسلمان و هتک احترام آنها در یک ردیف شمرده شده و این نشان میدهد که اوّلا اسلام، تا چه حدّ برای نوامیس مردم اهمّیّت قائل است و ثانیاً، تا چه اندازه خود را متعهد به دفاع از اقلیتهایی که در پناه اسلام زندگی میکنند میداند. به هر حال مقصود امام (علیه السلام) بیان عمق فاجعهای است که انجام شده است.
بدیهی است این سخن، ویژه دیروز و زمانهای گذشته و حمله لشکر معاویه به شهر انبار نبوده و نیست، بلکه یک قاعده کلّی است که در زندگی مسلمانان امروز و فردا نیز صادق است. گویی امام (علیه السلام) مسلمانان امروز را که مورد تهاجم شرق و غرب غارتگر قرار گرفته و اموال و نوامیسشان را به خطر انداختهاند و در دفاع از خود در برابر این خونخواران و غارتگران، سستی به خرج میدهند، مخاطب ساخته و همین سخنان را برای آنها بازگو میکند که اگر مرد مسلمانی، از تجاوز دژخیمان به سرزمینهای مقدّس اسلامی و تجاوز به قبله نخست آنها و غارت منابع و اموال و هتک نوامیس و اعراضشان، از اندوه و غصه بمیرد، در خور سرزنش نخواهد بود.
انتهای خبر/
درباره نویسنده
نظرات:
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!
- «علی فاضلی» نایبقهرمان مسابقات قویترین مردان شد
- آخرین وضعیت پروژه ۸۱۰۰ واحدی مسکن ملی
- برگزاری اجتماعات یادگیری معلمان
- تلخ و شیرینهای ۴ ساله خانه ملت!
- دادستان جدید خمین معرفی شد
- حادثه تلخ بمباران شهر اراک در دوران دفاعمقدس
- مسیرهای راهپیمایی روز قدس در استان مرکزی
- «حسین افضلی» بازرس کل استان مرکزی شد
- مجتمع آب سنگین خنداب را بیشتر بشناسید
- تأثیر هوش مصنوعی در تکامل دین
آخرین اخبار
- دهه اول محرم هیأت کجا برویم
- ضرورت افزایش بهرهوری در بخش کشاورزی
- فعالیت ۷۰۰ گشت ویژه مقابله با سرقت
- سه باشگاه اروپایی برای جذب طارمی رقابت میکنند
- تصویب کلیات لایحه ساماندهی پهپادهای غیر نظامی
- رژه موتورسواران غرقآباد در حمایت از مدافعان وطن
- اقتدار ایران معادلات جهانی را تغییر داد
- نتیجۀ ترک جهاد
- کشف انبار ۹۰ تنی احتکار برنج در اراک
- شما باید الگوی همه باشید
- مشاهده بیشتر