یک کارشناس مسائل سیاسی مطرح کرد:
تغییر معادلات جهانی با ایستادگی و مقاومت
یک کارشناس مسائل سیاسی گفت: مقاومت در برابر سلطهگری، نه تنها موجب تقویت عزت ملی میشود، بلکه میتواند معادلات بینالمللی را نیز تغییر دهد.
محمدجواد یاری در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب» گفت: سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا بر مبنای رویکردی عملگرایانه و دوقطبیسازی روابط بینالمللی است.
وی افوزد: همانطور که در کتاب «چشمانداز سیاست خارجی آمریکا» از دیوید سیلان و ماسکی شرح داده شده، در این کتاب سیاست کشورهای جهان را به دو دسته تقسیم میکند: دشمنانی که باید با هر روش ممکن کنترل شوند و وابستگانی که ملزم به تسلیم در برابر اقتدار ایالات متحده آمریکا هستند. در این رویکرد، کشورها یا باید به منافع آمریکا خدمت کنند یا به عنوان تهدیدهای جدی مورد برخورد قرار گیرند.
تحلیل سیاست خارجی آمریکا از منظر قدرت
کارشناس مسائل سیاسی بیان کرد: در دسته کشورهایی که وابسته تعریف میشوند، اصلیترین رویکرد، استحکام سلطه از طریق ایجاد وابستگی اقتصادی، نظامی، و سیاسی است. مثال بارز این نوع رابطه، ایران در دوره پهلوی است. در آن زمان، محمدرضا پهلوی، خود به تسلط آمریکا بر نظام سیاسی و اقتصادی کشور اذعان داشت.
یاری عنوان کرد: از سوی دیگر، خاطرات سیاستمداران آمریکایی، از جمله کارتر، نشاندهنده این است که شاه عملاً به ابزاری برای تأمین منافع ایالات متحده آمریکا در منطقه تبدیل شده بود. در این دوران، امتیازاتی نظیر کاپیتولاسیون برای تثبیت وابستگی ارائه شد و منابع نفتی کشور در ازای تأمین امنیت ظاهری به تاراج رفت.
وی خاطرنشان کرد: در مقابل کشورهایی که حاضر به پذیرش سلطه آمریکا نشدند، با مجموعهای از اقدامات پیچیده و هدفمند مواجه شدند. این اقدامات شامل کودتا، حمایت از گروههای مخالف داخلی، ایجاد بیثباتی سیاسی، تحریمهای اقتصادی فلجکننده، و در مواردی حتی مداخله نظامی بوده است.
کارشناس مسائل سیاسی اظهار کرد: سیاست آمریکا در برخورد با چنین کشورهایی، ابتدا تمرکز بر تضعیف ساختارهای داخلی آنها و سپس تلاش برای تغییر نظام حاکم است. در این رویکرد، ایجاد گروههای مخالف یا بهرهگیری از ارتش برای کودتا به وضوح مشاهده شده است.
ایران پس از انقلاب؛ استقلال مقابل سلطه
یاری افزود: ایران پس از انقلاب اسلامی، به یکی از اصلیترین مخالفان سلطه آمریکا تبدیل شد و در واقع، الگویی برای مقاومت در برابر امپریالیسم غربی ارائه کرد. این مقاومت که بر اساس اصول استقلال و اتکا به خود شکل گرفت، جایگاه ایران را از کشوری وابسته به یک قطب مستقل و سلطهستیز ارتقا داد.
کارشناس مسائل سیاسی بیان کرد: مذاکرات دیپلماتیک نیز همواره به عنوان ابزاری برای نفوذ و تغییر ساختارهای قدرت در کشورها بهکار گرفته شده است. تجربه مذاکرات ایران و آمریکا، از بیانیه الجزایر تا برجام، نشاندهنده این است که هرگاه ایران وارد چنین گفتگوهایی شده است، بدون داشتن تمام ابزارهای قدرت و از موضع ضعف، نتیجهای جز افزایش فشارها و تضعیف مولفههای قدرت ملی به دست نیاورد. نمونه بارز این امر، توافق برجام است که بهرغم تعهدات ایران، نهتنها منجر به کاهش فشارها نشد، بلکه افزایش تحریمها را نیز در پی داشت.
یاری عنوان کرد: مقاومت در برابر سلطهگری، برخلاف سازش و تسلیم، دستاوردهای قابلتوجهی برای کشورها به همراه داشته است. ایران، از طریق تأکید بر اصول استقلال، توانسته است به دستاوردهایی در حوزههای علمی، فناوری، و نظامی دست یابد که از مولفههای اصلی قدرت ملی به شمار میروند. این دستاوردها، نتیجه رویکردی است که رهبران ایران همواره بر آن تأکید کردهاند: ایستادگی، مقاومت، و عدم وابستگی. بهعنوان مثال، پیشرفتهای ایران در زمینه دانش هستهای و نظامی، همگی از مسیر مقاومت و بهرهگیری از منابع داخلی حاصل شده است.
گسترش قدرت ملی ایران از طریق مقاومت
وی خاطرنشان کرد: سیاست سلطهگرایانه آمریکا، همچنان بهدنبال حذف یا تضعیف قدرتهای مستقل در نظام بینالمللی است. این رویکرد، همانطور که هنری کسینجر در کتاب «نظم جهانی» اشاره میکند، بر مقابله با هرگونه تهدید به لیبرالیسم غربی تأکید دارد. از دیدگاه وی، تنها قدرتی که قابلیت مقابله با این نظم را دارد، جمهوری اسلامی ایران است که بر پایه ایدئولوژی مقاومت و مقابله با امپریالیسم بنا شده است.
کارشناس مسائل سایسی در پایان تصریح کرد: تحلیل سیاست خارجی آمریکا نشان میدهد که این کشور برای حفظ سلطه جهانی خود، حاضر به پذیرش روابط برابر با کشورهای مستقل نیست. بنابراین، مقاومت بهعنوان راهکاری مؤثر در برابر سلطهگری، نه تنها موجب تقویت عزت ملی و استقلال کشورها میشود، بلکه میتواند معادلات بینالمللی را نیز تغییر دهد.
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!