رسول اکرم (ص‌): کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است به شرط آن که
سه‌شنبه 1403/06/27 Tuesday - 2024 17 September الثلاثاء ، 14 ربيع الأول ، 1446
ساعت
1403-05-19 00:01 شماره خبر : 7184 https://diyareaftab.ir/short/4zRDq 0
هر روز، یک صفحه قرآن را مشاهده می‌کنید؛

هر روز، یک صفحه از کلام حق را به صورت آنلاین بشنوید.

به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی «دیار آفتاب»؛ هر روز، یک صفحه از کلام حق را به صورت آنلاین بشنوید.

متن و معنی آیات ۷۵ تا ۸۳ سوره «الكهف» به‌شرح زیر است.

 

قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکَ إِنّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْرًا ﴿۷۵﴾

گفت: [ای موسی!] آیا نگفتم که تو هرگز نمی‌توانی بر همراهی من شکیبایی کنی؟ (۷۵) 

قَالَ إِنْ سَأَلْتُکَ عَنْ شَیْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِی ۖ قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنّی عُذْرًا ﴿۷۶﴾

گفت: بعد از این اگر چیزی از تو پرسیدم، دیگر با من مصاحبت مکن [برای آنکه] از جانب من به عذر قابل قبولی رسیده‌ای [و برای جدا شدن از من دلیل قاطعی داری.](۷۶) 

فَانْطَلَقَا حَتَّیٰ إِذَا أَتَیَا أَهْلَ قَرْیَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِیهَا جِدَارًا یُرِیدُ أَنْ یَنْقَضَّ فَأَقَامَهُ ۖ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْرًا ﴿۷۷﴾

پس [هر دو] به راه افتادند تا هنگامی که به مردم شهری رسیدند، از مردمش خوراک خواستند و آنان از اینکه آن دو را مهمان کنند، خودداری کردند. پس در آن شهر، دیواری یافتند که می‌خواست فرو ریزد، پس او آن را [به گونه‌ای] استوار کرد [که فرو نریزد]. موسی گفت: اگر می‌خواستی برای تعمیر آن دیوار، مزدی می‌گرفتی [که برای خود خوراک فراهم آوریم.](۷۷) 

قَالَ هَٰذَا فِرَاقُ بَیْنِی وَبَیْنِکَ ۚ سَأُنَبّئُکَ بِتَأْوِیلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَیْهِ صَبْرًا ﴿۷۸﴾

گفت: [ای موسی!] اکنون زمان جدایی میان من و توست؛ به زودی تو را به تفسیر و علت آنچه نتوانستی بر آن شکیبایی ورزی، آگاه می‌کنم. (۷۸) 

أَمَّا السَّفِینَةُ فَکَانَتْ لِمَسَاکِینَ یَعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِیبَهَا وَکَانَ وَرَاءَهُمْ مَلِکٌ یَأْخُذُ کُلّ سَفِینَةٍ غَصْبًا ﴿۷۹﴾

اما آن کشتی، از بی‌نوایانی بود که [با آن] در دریا کار می‌کردند و در برابرشان پادشاهی بود که هر کشتی سالم و بی‌عیبی را غاصبانه تصرف می‌کرد، من خواستم معیوبش کنم [تا به دست آن ستم گر نیفتد.](۷۹) 

وَأَمّا الْغُلَامُ فَکَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَیْنِ فَخَشِینَا أَنْ یُرْهِقَهُمَا طُغْیَانًا وَکُفْرًا ﴿۸۰﴾

و اما [آن] نوجوان [که او را کُشتم]، پدر و مادرش مؤمن بودند، پس ترسیدم که آن دو را [در آینده] به طغیان و کفر بکشاند. (۸۰) 

فَأَرَدْنَا أَنْ یُبْدِلَهُمَا رَبّهُمَا خَیْرًا مِنْهُ زَکَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا ﴿۸۱﴾

پس خواستیم پروردگارشان پاک‌تر و مهربان‌تر از او را به آنان عوض دهد. (۸۱) 

وَأَمَّا الْجِدَارُ فَکَانَ لِغُلَامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَةِ وَکَانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُمَا وَکَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَیَسْتَخْرِجَا کَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبّکَ ۚ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی ۚ ذَٰلِکَ تَأْوِیلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْرًا ﴿۸۲﴾

و اما آن دیوار از دو نوجوان یتیم در این شهر بود، و زیرش گنجی متعلق به آن دو قرار داشت، و پدرشان مردی شایسته بود، پس پروردگارت خواست که آن دو یتیم به حد رشد رسند وگنجشان را به سبب مِهر [ی که] پروردگارت [به آن دو] داشت بیرون آورند؛ و من این را از پیش خود انجام ندادم. این است تفسیر و علت آنچه نتوانستی بر آن شکیبایی ورزی. (۸۲) 

وَیَسْأَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ ۖ قُلْ سَأَتْلُو عَلَیْکُمْ مِنْهُ ذِکْرًا ﴿۸۳﴾

و از تو درباره ذوالقرنین می‌پرسند؛ بگو: به زودی بخشی از سرگذشت او را [به وسیله آیاتی از قرآن] برای شما می‌خوانم. (۸۳)

 

انتهای خبر/

اخبار مرتبط
نظرات
آخرین اخبار