درباره نویسنده
خطبه 51 نهجالبلاغه؛
نه سستى، نه سازش

حضرت علی (ع) در نهجالبلاغه از نه سستى، نه سازش گفتهاند.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب» هر روز یک حکمت از نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علی (ع) را میخوانیم.
من خطبة له (علیه السلام) و هی کلمة جامعة له، فیها تسویغ قتال المخالف، و الدعوة إلی طاعة اللّه، و الترقی فیها لضمان الفوز:
وَ لَعَمْرِی مَا عَلَیَّ مِنْ قِتَالِ مَنْ خَالَفَ الْحَقَّ وَ خَابَطَ الْغَیَّ مِنْ إِدْهَانٍ وَ لَا إِیهَانٍ، فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ فِرُّوا إِلَی اللَّهِ مِنَ اللَّهِ، وَ امْضُوا فِی الَّذِی نَهَجَهُ لَکُمْ وَ قُومُوا بِمَا عَصَبَهُ بِکُمْ، فَعَلِیٌ ضَامِنٌ لِفَلْجِکُمْ آجِلًا إِنْ لَمْ تُمْنَحُوهُ عَاجِلًا.
ترجمه:
به جان خودم سوگند، در نبرد با کسی که مخالفت حق کند و طریق گمراهی سپرد، نه مداهنه میکنم و نه سستی. ای بندگان خدا، از خدای بترسید و از خشم خدا، در پناه رحمت خدا بگریزید. و آن راه روشنی را که در پیش پای شما گشاده است بسپرید و به آنچه شما را بدان مکلف ساخته، قیام کنید، که علی ضامن پیروزی شماست در آن جهان، هر چند، در این جهان پیروزی حاصل نکنید.
شرح:
امام، در این خطبه، مخالفان حق را به شدّت تهدید میکند و از عزم راسخ خود نسبت به جنگ و ستیز با آنان پرده برمی دارد و آنها را از هر گونه سازش سیاسی و معامله کردن بر سر حق و عدالت، مأیوس میکند. سپس پیرامون خود را با چندین اندرز و توصیه مهم برای همراهی با او در این راه، آماده میسازد.
بعضی معتقدند که این، در واقع، پاسخی است به کسانی که به آن حضرت خرده میگرفتند که چرا با مخالفانش، سازش نمیکند و با پرداختن رشوه و… آنها را به تسلیم وا نمیدارد. امام، با این سخن، روشن میکند که او اهل این گونه معاملات نیست.
سازشکار نیستم، وقت شناسم!
امام، در نخستین جملههای این خطبه، عزم راسخ خود را در پیکار با مخالفان حق، آشکار میسازد و میفرماید: «به جان خودم سوگند! در مبارزه با مخالفان حق و آنان که در گمراهی غوطه ورند، هیچ گونه مُجامله و مدارا نمیکنم و سستی به خرج نمیدهم؛ وَ لَعَمْرِی (۲)! مَا عَلَیَّ مِنْ قِتَالِ مَنْ خَالَفَ الْحَقَّ وَ خَابَطَ (۳) الْغَیَ، مِنْ إِدْهَان (۴) وَلاَ إِیهَان (۵).»
به نظر میرسد که فرق میان این دو تعبیر: «خالَفَ الحقَّ» و «خابَطَ الغیَ» در اینجاست که جمله نخست، اشاره به کسی است که آگاهانه راه خلاف حق را میپوید و جمله دوم، نظر به کسی دارد که از روی جهل و نادانی و اشتباه و بدون تأمّل و مطالعه، در گمراهی غوطه ور میشود.
و تعبیر به اِدهان (مجامله و مداهنه) و اِیهان (سست کردن) اشاره به این است که سبب دست برداشتن از مبارزه، یکی از این دو علّت است: یا سازشکاری و مداهنه با دشمن و یا ضعف و ناتوانی را بر خویش هموار کردن، و چون هیچ یک از این دو عامل، در وجود علی (علیه السلام) راه ندارد، بنابراین، مبارزه او با مخالفان حق، قطعی و آشتی ناپذیر است.
همین معنا، به صورت دیگری، در سخنان امام آمده است. در یک جا، به عنوان یک روش کلّی درباره پیشوای مسلمانان میفرماید: «لا یُقیمُ أمْرُ اللهِ سُبْحانَهُ اِلاّ مَنْ لایُصانِعُ وَ لایُضارِعُ وَ لایَتَبِعُ الْمَطامِعَ؛ فرمان خداوند سبحان را، تنها کسی میتواند اجرا کند که نه سازشکار باشد و نه به روش اهل باطل عمل کند و نه پیرو فرمان طمع باشد». (۵)
و در جای دیگر درباره شخص خویش میفرماید:
«وَ أَیْمُ اللهِ! لَقَدْ کُنتُ مِن ساقَتِها حَتّی تَوَلَتْ بِحَذافیرِها وَ اسْتَوْسَقَتْ فی قِیادِها، ما ضَعُفْتُ وَ لا جَبُنْتُ وَ لا خُنْتُ وَ لا وَهَنْتُ؛ به خدا سوگند! من به دنبال این لشکر (لشکر پیامبر اسلام) بودم، آنها را به پیشروی تشویق میکردم تا باطل، به طور کامل، عقب نشینی کرد و همه مردم، تحت رهبری اسلام درآمدند و در این راه، هرگز ناتوان نشدم و ترس مرا فرانگرفت و خیانت نکردم و سستی، در من، راه نیافت.» (۶)
حضرت، سپس در تعقیب سخنش، مردم را به چند موضوع مهم سفارش میکند:
نخست، به تقوا و پرهیزکاری، گوشزدشان میکند و میفرماید: «ای بندگان خدا! تقوای الهی پیشه کنید! (فَاتَقُوا اللهَ! عِبادَ اللهِ!)
تقوا – که همان حالت خداترسی باطنی و جهت گیری معنوی و درونی در مخالفت با گناه و توجّه به طاعت پروردگار است – سرچشمه اصلی تمام نیکیها و خوبیها است و به همین دلیل، در همه جا، به عنوان مقدمهای برای سایر توصیههای مهم اخلاقی و اجتماعی و دینی، بر آن تأکید میشود.
حضرت، در توصیه دوم میفرماید: «از خدا، به سوی او فرار کنید! (از غضب و سخط او به سوی رحمت، و از عصیانش، به سوی اطاعت، و از عذابش، به سوی ثواب، و از نغمتش به سوی نعمت) (وَ فِرُوا اِلَی اللهِ مِنَ اللهِ).
این تعبیر، اشاره لطیفی به مسأله توحید افعالی است؛ چرا که انسان، هر مشکلی در این جهان پیدا میکند، از ناحیه اَعمال او و آثاری است که خدا، برای آن اَعمال قرار داده است. پس، مشکلاتش، به یک معنا، از سوی او است و مجازاتی است از ناحیه او، لذا انسان، برای حلّ این مشکلات، راهی جز این ندارد که به سوی او فرار کند؛ زیرا «لامُؤَثِرَ فِی الوُجودِ اِلاّ الله» و هر خیر و برکت و نجاتی که هست، از ناحیه او است.
قرآن مجید نیز درباره گروهی از گنهکاران که مشمول سخط و غضب الهی واقع شده بودند، میفرماید: (وَظَنُوا أَنْ لا مَلْجَأ مِنَ اللهِ اِلاّ اِلَیْهِ)؛ دانستند که پناهگاهی از خدا، جز به سوی او نیست. (۷)
این نکته، جالب است که انسان، در زندگی معمولی، هنگامی که از کسی یا چیزی وحشت میکند، به شخص دیگری یا چیز دیگری پناه میبرد، ولی در مورد خداوند، چنین نیست! هنگامی که در عذاب و کیفرش بترسد، باید به خود او پناه ببرد؛ مگر قادر رحیم و مهربانی، جز او، پیدا میشود؟!
این، درسی است که توحید افعالی به ما داده و هر حرکت و برکتی را، از سوی خداوند، معرّفی کرده است. خداوند، دارای اَسما و صفاتی است که ما را دعوت میکند که در همه حال و در هر شرایطی، به او پناه بریم. اگر از خشم و غضبش ترسان بودیم، به عفو و رحمتش پناه میبریم و اگر از عدالتش بیمناک شدیم، به فضل و کَرَمش پناهنده میشویم.
به هر حال، به نظر میرسد که این جمله، از سوره ذاریات اقتباس شده که از زبان پیامبر اسلام فرمود: (فَفَرُوا اِلَی اللهِ اِنّی لَکُمْ مِنْهُ نَذیرٌ مُبینٌ)؛ «پس به سوی خدا بگریزید! که من، از سوی او، برای شما بیم دهنده آشکاری هستم». (۸)
حضرت، در سومین توصیه میفرماید: «از همان راهی که خداوند، برای شما معیّن کرده است بروید». (وَ امْضُوا فِی الَذی نَهَجَهُ لَکُمْ).
و در چهارمین و آخرین توصیه، میافزاید: «به وظایفی که برای شما مقرّر داشته، قیام کنید؛ (وَ قُومُوا عَصَبَهُ(۹) بِکُمْ).
در واقع، در اینجا، امام، یک برنامه منظّم چهار مادهای را برای سعادت و نجات پیروان خود، تنظیم فرموده است. در نخستین مرحله، روح تقوا و خداترسی را در آنها زنده میکند. این امر، سبب حرکتی به سوی خدا میگردد و مسأله «فرار از خدا به سوی خدا» مطرح میشود. چون این حرکت، آغاز شد، باید در مسیر ایمان و عقیده، در آن راهی گام نهد که خدا، برای او مقرّر داشته است و در مرحله عمل – که مرحله چهارم است – به تکالیف و وظایفی قیام کند که او مقرّر کرده است.
ممکن است که گفته شود این سفارشهای چهارگانه که با «فاء تفریع» آغاز شده – چه ارتباطی با صدر خطبه دارد که سخن از تصمیم قطعی بر مبارزه با مخالفان حق میگوید؟
جواب این سؤال، روشن است؛ چرا که برای مبارزه با این گروه منحرف و ستمگر، یارانی شجاع و باایمان و مصمّم لازم است. گویا، امام، میخواهد با این سخن، آنها را بسازد و آماده قیام کند.
جالب توجه است که امام، در جمله بالا، از تکالیف، تعبیر به «ما عَصَبَهُ بِکُمْ» (اموری را که به شما پیوند داد و مربوط ساخت) میکند؛ مفهوم این سخن آن است که وظایف الهی، چیزی نیست که انسان بتواند نسبت به آن بیتفاوت باشد، بلکه آن، باری بر دوش و طوقی است بر گردن و دِینی است بر ذمّه او.
قابل توجه این که در آیات و روایات مختلف، همه این تعبیرات، وارد شده، و همگی نشان میدهد که انسان، وقتی آزاد میشود که این وظایف را ادا کند.
حضرت، در پایان خطبه، برای بالا بردن روحیه اصحاب و یارانش در این نبرد سرنوشت ساز، پیروزی را برای آنها تضمین میکند؛ همان پیروزی قطعی و تخلّف ناپذیری که اگر در این جهان، به سراغشان نیاید، در جهان دیگر، آن را در آغوش خواهند گرفت. میفرماید: «اگر چنین کنید، علی، ضامن پیروزی شما است. و اگر امروز به آن نرسید، در آینده، به آن خواهید رسید؛ «فَعَلیٌ ضامِنٌ لِفَلْجِکُمْ (۱۰) آجِلا اِنْ لَمْ تُمْنَحُوهُ عاجِلا».
این، همان منطق قوی و نیرومند قرآن مجید است که به پیروان خود، این حقیقت را میآموزد که در پیکار با دشمنان و در صحنه جهاد، همیشه، پیروز هستید؛ اگر دشمن را درهم بشکنید، پیروزید و اگر شهید راه خدا شوید، باز هم پیروز هستید. (قُل هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إلاّ إحدَی الْحُسْنَیَیْنِ وَ نَحْنُ نَتَربَّصُ بِکُمْ أنْ یُصیبَکُمُ اللهُ بِعذاب مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَیْدینَا فَتَرَبَّصُوا اِنّا مَعَکُمْ مُتَرَبِصُونَ)؛ بگو: آیا درباره ما، جز یکی از دو نیکی (یا پیروزی در نبرد و یا شهادت) را انتظار دارید؟ ولی ما برای شما (یکی از دو شکست را) انتظار داریم: یا عذابی از سوی خداوند (در جهان دیگر) به شما برسد و یا (در این جهان) به دست ما مجازات شوید. اکنون که چنین است، شما انتظار بکشید، ما هم با شما انتظار میکشیم (۱۱).
روشن است سربازانی که خود را در هر حال پیروز میدانند و دشمن را محکوم به شکست، از چنان روحیه بالایی بهره مندند که از هیچ خطری، ترسی به دل راه نمیدهند و در برابر هیچ مشکلی، خم به ابرو نمیآورند.
به گفته بعضی از دانشمندان بیگانه، عامل اصلی پیروزی مسلمانان در میدان نبرد، با وجود نابرابری فاحش نسبت به قوای دشمن، ایمان به همین اصل بوده است. در جهان امروز نیز باید همین اصل اسلامی، زنده شود، تا مسلمانان، در برابر انبوه دشمنان، زانو نزنند و از هر میدانی، سربلند و پیروز درآیند. گفتنی است که این روحیه، جز در سایه ایمان قوی و نیرومند و تقوا و خداترسی، حاصل نمیشود.
انتهای خبر/
درباره نویسنده
نظرات:
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!
- «علی فاضلی» نایبقهرمان مسابقات قویترین مردان شد
- آخرین وضعیت پروژه ۸۱۰۰ واحدی مسکن ملی
- برگزاری اجتماعات یادگیری معلمان
- تلخ و شیرینهای ۴ ساله خانه ملت!
- دادستان جدید خمین معرفی شد
- حادثه تلخ بمباران شهر اراک در دوران دفاعمقدس
- مسیرهای راهپیمایی روز قدس در استان مرکزی
- «حسین افضلی» بازرس کل استان مرکزی شد
- تأثیر هوش مصنوعی در تکامل دین
- فرمانده سپاه ناحیه خمین معرفی شد
آخرین اخبار
- نبرد با قلم؛ واکنش هنری به تهدیدات دشمن
- وعده صادق ۳ نبرد تمامعیار میان ارادههای واقعی
- شهادت مظلومانه کودکان جنایت آشکار علیه بشریت است
- مشکلی در تأمین کالاهای اساسی نداریم
- همدلی مردم سپری در برابر فتنهافکنی صهیونیستی
- پایان رژیم صهیونیستی فرا رسیده است
- لغو پروازها تا ساعت ۱۴ امروز
- توزیع بستههای آموزشی یونیسف در مدارس کمبرخوردار مرکزی
- کاهش دمای هوا در کشور
- توقيف خودروى شوتى حامل بار قاچاق در آشتيان
- مشاهده بیشتر