درباره نویسنده
خطبه 63 نهجالبلاغه؛
مردان حرف، نه عمل

حضرت علی (ع) در نهجالبلاغه از مردان حرف، نه عمل گفتهاند.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب» هر روز یک حکمت از نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علی (ع) را میخوانیم.
من خطبة له (علیه السلام) بعد غارة الضحاک بن قیس صاحب معاویة علی الحاجّ بعد قصة الحکمین و فیها یستنهض أصحابه لما حدث فی الأطراف:
أَیُّهَا النَّاسُ الْمُجْتَمِعَةُ أَبْدَانُهُمْ الْمُخْتَلِفَةُ أَهْوَاؤُهُمْ، کَلَامُکُمْ یُوهِی الصُّمَّ الصِّلَابَ وَ فِعْلُکُمْ یُطْمِعُ فِیکُمُ الْأَعْدَاءَ؛ تَقُولُونَ فِی الْمَجَالِسِ کَیْتَ وَ کَیْتَ، فَإِذَا جَاءَ الْقِتَالُ قُلْتُمْ حِیدِی حَیَادِ. مَا عَزَّتْ دَعْوَةُ مَنْ دَعَاکُمْ وَ لَا اسْتَرَاحَ قَلْبُ مَنْ قَاسَاکُمْ، أَعَالِیلُ بِأَضَالِیلَ وَ سَأَلْتُمُونِی التَّطْوِیلَ دِفَاعَ ذِی الدَّیْنِ الْمَطُولِ. لَا یَمْنَعُ الضَّیْمَ الذَّلِیلُ وَ لَا یُدْرَکُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ. أَیَّ دَارٍ بَعْدَ دَارِکُمْ تَمْنَعُونَ وَ مَعَ أَیِ إِمَامٍ بَعْدِی تُقَاتِلُونَ.
ترجمه:
ای مردمی که به تنها مجتمعید و به آراء پراکنده. سخنتان -هنگامی که لاف دلیری میزنید- صخرههای سخت را نرم میکند، در حالی که، کردارتان دشمنانتان را در شما به طمع میاندازد. چون در بزم نشینید، دعوی رزم آوری کنید و چون جنگ چهره نماید، از آن میگریزید.
دعوت آن کس، که شما را فراخواند، روی پیروزی نبیند و آنکه برای راحت شما خویشتن را به تعب افکند، هرگز به راحت و آرامش نرسد. مشتی اباطیل را بهانه میکنید تا در کار تعلل ورزید. همانند وامداری که پیوسته ادای دین خویش به تأخیر اندازد.
ذلیل سرکوفته، از خود دفع ستم نتواند کرد، که حق جز در سایه کوشش فراچنگ نیاید. اگر خانه شما را بستانند، کدام خانه را از دشمن حمایت خواهید کرد و بعد از من با کدام امام با دشمن پیکار میکنید.
شرح:
همان گونه که در ذکر اسناد خطبه آمد، بعضی از محقّقان، این خطبه را بخشی از خطبه ۲۷ دانستهاند. به نظر میرسد که واقعیت امر، چنین است، زیرا حال و هوای هر دو خطبه یکی است و هر دو نشان میدهند که مردم کوفه و عراق، در برابر حملات ایذایی معاویه و شامیان بسیار سست و خونسرد بودند، گویی نمیدانستند در اطرافشان چه میگذرد و غارتگران شام چه میکنند! امام، با ناراحتی شدید برای بیدار کردن افکار خفته و ارواح سست و تنبل آنها با شلاقهای آتشین سخن، آنها را زیر ضربات پی در پی خود قرار میدهد، شاید به خود آیند و خطری را که از سوی شامیان خونخوار آنها را تهدید میکند درک کنند و در برابر آنها بپا خیزند.
ابن ابی الحدید، چنین نقل میکند: بعد از جریان حکمیت، بار دیگر امیر مؤمنان علیه السّلام برای نبرد با معاویه آماده شد. وقتی این خبر به گوش معاویه رسید، به وحشت افتاد و نیروهای خود را برای مقابله با امام علیه السّلام فرا خواند. این وحشت زمانی افزایش یافت که خبر حرکت علی علیه السّلام از کوفه و عبورش از نخیله به گوش معاویه رسید.
معاویه برای ایجاد رعب و وحشت، ضحّاک بن قیس فهری را خواست و به او دستور داد به طرف کوفه حرکت کند و هر کس را که در اطاعت علی علیه السّلام میبیند، مورد هجوم قرار دهد و اموالشان را غارت کند. در هیچ جا توقف نکند. اگر روز را در شهری به سر میبرد، شب را در جایی دیگر باشد، ولی هرگز در برابر نیروهایی که برای مقابله با او بسیج شدهاند، مقاومت نکند.
ضحّاک، با حدود چهار هزار نفر نیرو حرکت کرد و هر جا رسید به قتل و غارت پرداخت و هر کس را در اطاعت امام علیه السّلام دید کشت. به کاروان حاجیان خانه خدا حمله برد و آنها را غارت کرد. عمرو بن عمیس- برادر زاده «عبد اللّه بن مسعود» (صحابی معروف) - را با گروهی از یارانش در نزدیکی قطقطانه شهید کرد. وقتی این خبرها به امیر مؤمنان علی علیه السّلام رسید، مردم را برای مقابله با این تهاجم توأم با وحشی گری فرا خواند. هنگامی که گروهی سستی نشان دادند، حضرت خطبه بالا را ایراد فرمود.
***
همان گونه که در بالا، تحت عنوان «خطبه در یک نگاه» آمد، امام (علیه السلام) این خطبه را در شرایط بسیار سخت و بحرانی ایراد فرموده است؛ در شرایطی که دشمن جسور و غارتگر برای تضعیف روحیه مردم عراق، در هر گوشه و کنار به حملات ایذایی و غافلگیرانه پرداخته بود و امام (علیه السلام) که راه چاره را در یک حرکت قوی و تهاجم همه جانبه میدید، به آماده ساختن مردم مشغول بود، ولی ناتوانی و سستی و ضعفی – که به علل گوناگون بر آن گروه مسلّط شده بود – امکان تشکیل چنین نیرویی را سلب کرده بود.
امام (علیه السلام) چارهای جز این نداشت که از آخرین حربه برای بسیج این گروه سست و پرادعای کم قدرت، استفاده کند و آنان را زیر ضربات شلاّق ملامت قرار دهد، شاید به خود آیند و خطراتی را که از هر سو آنها را احاطه کرده است با چشم خود ببینند.
در نخستین جمله این خطبه امام (علیه السلام) انگشت روی عامل اصلی این ضعف و زبونی و ذلّت میگذارد و به موشکافی این نکته مهم میپردازد و آن ناهماهنگی میان گفتار و عمل است که از ضعف اعتقاد باطنی به اهداف والا و آرمانهای مقدّس، سرچشمه میگیرد. امام آنها را مخاطب ساخته، چنین میفرماید:
«ای مردمی که بدنهایتان جمع و افکار و خواستههایتان پراکنده است»! أَیُّهَا النَاسُ الْمُجْتَمِعَةُ أبْدَانُهُمْ، اَلْمُخْتَلِفَةُ أَهْوَاؤُهُمْ!
سخنان (داغ) شما، سنگهای سخت را درهم میشکند، ولی اعمال (سست) شما، دشمنانتان را به طمع میاندازد؛ کَلامُکُم یُوهِیَ (۱) الصُّمَّ (۲) الصِّلابَ، وَ فِعْلُکُمْ یُطْمِعُ فِیکُمُ الاَعْدَاءَ!
آری، بدبختی و زبونی و ذلّت شما از اینجا سرچشمه میگیرد که روحِ وحدت از میان شما رخت بربسته است. شما ظاهراً جمع و متحدید، امّا در باطن تنها و پراکنده. همین امر سبب شده که به جای عمل و کار به لفّاظی و رجزخوانی و سخنان داغ و آتشین بسنده کنید، همان کاری که در هر جامعهای آشکار شود از درون فرو میریزد و در مدّتی کوتاه همه سرمایههای خود را از دست میدهد. در مجالس خود، (داد سخن میدهید و رجز میخوانید)، میگویید: «چنین و چنان خواهیم کرد»، امّا هنگامی که لحظه پیکار با دشمن فرا میرسد، میگویید: «ای جنگ! از ما دور شو دور شو!»؛ تَقُولُونَ فِی الْمَجالِسِ: کَیْتَ وَ کَیْتَ (۳)، فَإذَا جَاءَ الْقِتَالُ قُلْتُمْ: حِیْدِی حَیَادِ (۴)!
این در واقع یکی از صفات بارز منافقان و افراد دو چهره و سست و بیاراده است که در مجالس خصوصی و عمومی داد سخن میدهند و از شجاعت و شهامت و تصمیم اراده قاطع بحث میکنند، امّا گویی تمام قدرت آنها در زبان آنها خلاصه میشود و به هنگام ورود در میدان مبارزه چنان ضعف و سستی از خود نشان میدهند که گویی فریاد میزنند: «ای مبارزه! از ما دور شو! و از ما فاصله بگیر!» اصلا از ورود در میدان مبارزه وحشت دارند و با بهانههای مختلف از آن فرار میکنند. آری، این گونه است حال منافقان بُزْدِل و آنها که پُر میگویند و ارادهای برای انجام کار ندارند.
جمله «حَیْدِی حَیْادَ!» در اصل، از ماده «حید»، به معنای «تنفّر و کناره گیری از چیزی» است و نقطه مقابل آن، «فَیْحی فَیْاحِ» است که به معنای «توجه و ترغیب کردن به چیزی» است. بنابراین، ممکن است مخاطب در «حَیْدِی حَیْادِ!»، لشکریان و مبارزان باشند که افراد منافق و سست عنصر، آنها را به کناره گیری از میدان دعوت میکنند و به عکس افراد توانمند، ندای دعوت به مبارزه را با «فَیْحی فَیْاحِ» سر میدهند.
این احتمال نیز داده شده است که آنها به جنگ میگویند: «از ما دور شو!» و این، نهایت وحشت آنها را از مبارزه با دشمن میرساند.
و نیز احتمال دارد که آنها با این جمله خودشان را مخاطب میسازند و به خودشان توصیه میکنند که هر چه زودتر دور شوید و کناره گیری کنید.
این گروه همانند منافقان عصر پیامبرند که در سوره احزاب درباره آنها چنین میخوانیم: (قَدْ یَعْلَمُ اللهُ الْمُعَوِّقِیْنَ مِنْکُمْ وَ الْقائِلیْنَ لاِِخْوانِهِمْ هَلُمَّ إلَیْنا وَ لایَأتُونَ الْبَأسَ إلاّ قَلیلا) (اَشِحَّةً عَلَیْکُمْ فَإِذا جَآءَ الْخَوفُ رَأیْتَهُمْ یَنْظُرُونَ إلَیْکَ تَدُورُ أَعْیُنُهُمْ کَالَّذِی یُغْشَی عَلَیْهِ مِنَ الْمَوتِ فَإِذا ذَهَبَ الْخَوفُ سَلَقُوکُمْ بأَلْسِنَة حِدَاد أشِحَةً عَلَی الْخَیرِ أُولئِکَ لَمْ یُؤمِنُوا فَأَحْبَطَ اللهُ أَعْمالَهُمْ وَ کانَ ذالِکَ عَلَیَ اللهِ یَسْیِراً).
خداوند، کسانی را که مردم را از جنگ باز میداشتند و آنهایی را که به برادران خود میگفتند: «به سوی ما آیید (و از معرکه جنگ کناره گیری کنید)!» به خوبی میشناسد. آنها (افرادی ضعیفند) جز اندکی، پیکار نمیکنند. آنها در همه چیز نسبت به شما بخیلند و هنگامی که ترس و وحشتی پیش آید، میبینی آن چنان به تو نگاه میکنند و چشمهایشان در حدقه (بی اختیار) میچرخد که گویی میخواهند قالب تهی کنند، امّا هنگامی که خوف و ترس فرو نشست، زبانهای تند و خشن خود را با انبوهی از خشم و غضب بر شما میگشایند (و سهم خود را از غنائم طلبکار میشوند) در حالی که در آن نیز حریص و بخیلند. آنها هرگز ایمان نیاوردهاند، از این رو خداوند اعمالشان را حبط و نابود کرد و این کار بر خدا آسان است. (۵)
اگر تنها معدودی از یاران پیامبر اسلام چنین بودند، باید گفت متأسّفانه اکثریت مردم کوفه – که لشکریان امام (علیه السلام) را تشکیل میدادند – این گونه بودند. حضرت، سپس در ادامه این سخن میفرماید:
«آن کس که شما را (برای دفاع از حقّ) فرا خواند، پاسخ آبرومندانهای نمیشنود و آن کس که شما را با قهر و زور (برای جهاد و انجام وظیفه) در فشار بگذارد قلبش آرامش نمییابد؛ مَا عَزَتْ دَعْوَةُ مَنْ دَعَاکُمْ، وَ لاَ اسْتَرَاحَ قَلْبُ مَنْ قَاسَاکُمْ.»
این سخن، در واقع، پاسخ به کسانی است که ممکن است بر این گونه خطبههای امام (علیه السلام) خرده بگیرند که چرا آن حضرت تنها به موعظه بسنده میکند؟ چرا با فشار و تهدید آنان را زیر پرچم جهاد گردآوری نمیکند، آن گونه که در بسیاری از کشورهای دنیا به هنگام بروز جنگ معمول است؟
امام (علیه السلام) در پاسخ میفرماید: اگر شما را آزاد بگذارم و از طریق دعوت به جهاد وارد شوم پاسخ مناسبی نمیدهید و اگر با شدّت و فشار شما را فراخوانم، واکنشی که قلب را آرامش ببخشد نشان نخواهید داد؛ چرا که افرادی سست و لجوج هستید و چنین افرادی با این گونه روحیات، بزرگترین مایه دردسر برای فرماندهان و پیشوایانند.
البتّه تاریخ نشان داده که همین مردم کوفه، تحت فشار ظالمانه بنی امیّه، ابن زیادها و حجّاجها، در مسیرهای تعیین شده به راه میافتادند؛ چرا که جان و مال و ناموس خویش را در خطر میدیدند، ولی این کاری نبود که پیشوای عادلی مانند علی (علیه السلام) انجام دهد.
حضرت باز در ادامه سخن میافزاید: «شما پیوسته به بهانههای گمراه کننده متوسّل میشوید و تعلّل میورزید»؛ أَعالِیْلُ بِأَضَالِیْلَ (۶).
و از من میخواهید که جهاد را به تأخیر اندازم، مانند بدهکاری که (بر اثر سستی و سهل انگاری از ادای دین خویش ناتوان شده) از طلبکار خود پیوسته تمدید و مهلت میخواهد؛ وَ سَأَلْتُمُونی التَّطْویِلَ، دِفَاعَ ذِی الدَیْنِ الْمَطُولِ.
آری، افراد ضعیف و سست عنصر و پُرگو و پرادّعا، همیشه چنینند. تمام همّشان در این است که با انواع بهانهها، از انجام وظایف مهم و سنگین سرپیچی کنند و سستی و زبونی خویش را در پردهای از عذرهای واهی و گمراه کننده بپوشانند. پیوسته امروز و فردا کنند و فرصتها را از دست بدهند.
درست شبیه همین معنا را در گروهی از منافقان و عافیت طلبان عصر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) میبینیم که قرآن درباره آنها افشاگری کرده، ریشه اصلی درد آنها را چنین بازگو میکند: (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مالَکُم إِذا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبیِلِ اللهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الاَْرضِ أَرَضِیْتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الاْخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُنْیا فِی الاْخِرَةِ إِلاّ قَلِیلٌ).
ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا هنگامی که به شما گفته میشود: «به سویِ جهاد در راه خدا، حرکت کنید!» بر زمین سنگینی میکنید (و سستی به خرج میدهید)؟ آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شدهاید؟ با این که متاع زندگی دنیا در برابر آخرت، جز اندکی نیست. (۷)
انتهای خبر/
درباره نویسنده
نظرات:
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!
- «علی فاضلی» نایبقهرمان مسابقات قویترین مردان شد
- آخرین وضعیت پروژه ۸۱۰۰ واحدی مسکن ملی
- برگزاری اجتماعات یادگیری معلمان
- تلخ و شیرینهای ۴ ساله خانه ملت!
- دادستان جدید خمین معرفی شد
- حادثه تلخ بمباران شهر اراک در دوران دفاعمقدس
- مسیرهای راهپیمایی روز قدس در استان مرکزی
- مجتمع آب سنگین خنداب را بیشتر بشناسید
- «حسین افضلی» بازرس کل استان مرکزی شد
- تأثیر هوش مصنوعی در تکامل دین
آخرین اخبار
- ابهت آمریکا و رژیم صهیونیستی شکسته شد
- فتح تاریخی ایران در نبرد نابرابر
- مقاومت را از مکتب امامحسین (ع) آموختهایم
- عاشورا مکتبی زنده برای همه عصرها است
- مسیر خدمت به مردم باز است
- راه امام حسین (ع)، مسیر عزت امت اسلامی
- روایت اشک و اتحاد در اجتماع عاشورائیان
- تعزیه حماسی گروه خاک در ساوه
- نوجوانانی که چادر عاشقی برپا کردند
- شور حسینی در مساجد ساوه
- مشاهده بیشتر