رسول اکرم (ص‌): کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است
پنج‌شنبه 1403/08/10 Thursday - 2024 31 October الخميس ، 28 ربيع الآخر ، 1446
ساعت
1403-08-10 12:21 شماره خبر : 9164 https://diyareaftab.ir/short/N3om1 0

خانه‌ای را که زوج جوان تهرانی بعد از 12 سال‌تحویل گرفته بودند، به نفع حزب‌الله و برای کمک به مقاومت برای فروش گذاشتند.

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب»؛ به نقل از سلام کمیجان، علیرضا جلولی و همسرش اواسط مهر، خانه‌ای را که ۱۲ سال در انتظار آن بودند بعد از تحویل، به نفع حزب‌الله لبنان برای فروش گذاشتند. خانه در مسکن مهر پردیس بود با قیمت پایه ۳ و نیم میلیارد تومان، خانه‌ای که دو بار به نفع جبهه مقاومت مقاومت فروخته شده است.  

زوج جوان تهرانی (اصالتا اهل میلاجرد از بخش شهرستان کمیجان) این خانه را به نفع حزب‌الله و برای کمک به مقاومت برای فروش گذاشته بودند که خیری گمنام، خانه را از این زوج خرید و دوباره آن را به صاحبش برگرداند. اما داستان تمام نشد. جلولی و همسرش دوباره خانه را به نفع حزب‌الله به مزایده گذاشتند.

ولی اتفاقی افتاد که زیبایی این کار را دوچندان کرد. از وقتی آگهی مزایده خانه به نفع مقاومت در فضای مجازی دست‌به‌دست شد، افراد زیادی برای خرید تماس می‌گرفتند. اما در بین کسانی که برای خرید خانه تماس می‌گرفتند، یک نفر شرط خاصی داشت. آقایی که خریدار بود وقتی با علیرضا جلولی تماس گرفت، گفت: «من خریدار خانه شما هستم. می‌خواهم شرایط فروش را بدانم.» علیرضا مثل همیشه شرایط را گفت: «قیمت پایه خانه ۳ و نیم میلیارد است ولی آخرین قیمتی که در مزایده گذاشته شده ۵ میلیارد است.» 

آقایی که پشت خط بود جواب داد: «من ۵ میلیارد ندارم که پرداخت کنم. ولی می‌خواهم خانه را به قیمت پایه بخرم و به خودتان هدیه بدهم.» علیرضا شوکه شده بود. از روز اول که خانه را به نفع حزب‌الله لبنان به فروش گذاشته بود، قید خانه را زده بود. ولی اولین چیزی که به ذهنش رسید این بود که این معامله بُرد بُرد است. این خانه دیگر برای ما نیست. باید همین‌طور به حزب‌الله لبنان خیر برساند. حالا که خانه به ما برگشت، دوباره آن را به نفع حزب‌الله برای فروش می‌گذاریم. هر چه اصرار می‌کنیم که شماره‌ای از خریدار داشته باشیم، بی‌نتیجه است.

جلولی می‌گوید: «خریدار حتی اگر می‌توانست و مجبور نبود، شماره‌اش را به من هم نمی‌داد. می‌خواهد گمنام باشد و ذره‌ای از اجر اخروی‌اش را به‌خاطر دنیا از دست ندهد.» 

با شنیدن داستان این خانه روایت گردن‌بند حضرت زهرا(س) برای ما زنده می‌شود. روزی پیامبر در مسجد نشسته بودند، پیرمردی گرسنه با لباس پاره از ایشان کمک خواست. پیامبر که چیزی همراهش نبود او را به در خانه حضرت زهرا(س) فرستاد. حضرت زهرا سه روز بود چیزی در خانه نداشت و بچه‌هایش گرسنه بودند. گردن‌بندش را که یادگار پدربزرگش بود، به پیرمرد هدیه کرد. پیرمرد به مسجد برگشت و گردن‌بند را برای فروش گذاشت. عمار یاسر گردن‌بند را ۲۰۰ درهم خرید، و به او لباس و شتر برای برگشتن به وطنش داد و بعد گردن‌بند را به همراه یک برد یمانی و یک غلام به حضرت زهرا برگرداند. خانم غلام را آزاد کرد و گردن‌بند را به گردن انداخت. غلام گفت:  

چه گردن‌بند با برکتی بود. گرسنه‌ای را سیر کرد، نیازمندی را بی‌نیاز کرد، برهنه‌ای را پوشاند و غلامی را آزاد کرد و به دست صاحبش بازگشت.

خانه‌ای که ۲ بار به نفع مقاومت فروش رفت
خانه‌ای که ۲ بار به نفع مقاومت فروش رفت
خانه‌ای که ۲ بار به نفع مقاومت فروش رفت

انتهای خبر/

اخبار مرتبط
نظرات
آخرین اخبار