رسول اکرم (ص‌): کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است
روایت همسفری ادیان در مسیر حقیقت؛

وقتی صلیب در آغوش پرچم یاحسین آرام می‌گیرد

در جاده‌ای که سال‌ها میزبان عاشقان حسین بن علی (ع) بوده، امسال صلیب‌های کوچک و پرچم‌های سیاه یا حسین شانه‌به‌شانه به حرکت درآمدند. زائرانی مسیحی از لبنان، ارمنستان، فرانسه و سوریه، آمده بودند تا حقیقت را لمس کنند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب» به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ در مسیر نجف تا کربلا، امسال پرچم‌های «یا حسین» تنها با اشک و نوای لبیک همراه نبودند؛ صلیب‌های کوچک چوبی، تصاویر مسیح، و حتی سرودهای آرام ارمنی نیز در میان جمعیت خودنمایی می‌کردند. مردان و زنانی مسیحی، از لبنان، ارمنستان، سوریه و حتی قلب اروپا، پای در جاده‌ای گذاشتند که قرن‌هاست نماد مقاومت، ایثار و آزادی است. اینجا اربعین است؛ جایی که ایمان، نام و ملت را کنار می‌گذارد و قلب‌ها را هم‌قدم می‌کند.  

ماریا، مسیحی که به جاده حسین رسید

روایت با ماریا خلیل آغاز می‌شود؛ پرستار ۳۴ ساله لبنانی، چهره‌ای سپید و آرام، با یک روسری سفید ساده و کفش‌های کتانی نخ‌نما. صلیب کوچکی از چوب زیتون بر گردنش تاب می‌خورد و پرچم مشکی «یا حسین» را به سینه چسبانده است.  
وقتی از او پرسیدم چرا آمده، مکثی کرد و گفت: سال‌ها پیش مادرم برایم از مردی گفت که آب را بر خود حرام کرد اما تسلیم نشد. او به من یاد داد که حقیقت دین نمی‌خواهد، ولی انسانیت بدون ایستادگی نابود می‌شود. من آمده‌ام این پایداری را از نزدیک ببینم.

سفر با یک جرقه

ماریا می‌گوید سال گذشته ویدئویی از پیاده‌روی اربعین را در شبکه‌های اجتماعی دیده و به قول خودش «جریان مردمش» را پیدا کرده است. چند ماه تحقیق، شنیدن سخنان یک کشیش که حسین را «صدای وجدان جهان» نامید، و خواندن روایتی از قیام عاشورا، باعث شد مرخصی بلندمدتی بگیرد، حتی اگر به قیمت از دست دادن شغلش باشد.  

ماریا: «من نه زیارت می‌کنم، نه سوگواری به رسم مسلمانان؛ من اینجا آمده‌ام تا راه را، ایثار را و دلیل اشک‌هایتان بفهمم.» 

موکب‌ها؛ جغرافیای برادری

در نزدیکی ستون ۵۲۰، موکب کوچکی با چراغ‌های کم‌نور و بنری که رویش نوشته «خدمت به زائر حسین افتخار ماست» ایستاده بود. پیرمردی عراقی با دشداشه سفید و نگاه خسته اما گرم، فنجان قهوه عربی را به ماریا تعارف کرد.  

وقتی دید او صلیبی به گردن دارد، لبخندش عمیق‌تر شد: پیرمرد: «انتِ مسیحیه؟ أهلاً بکم فی طریق الحسین. تو هر که باشی، در این راه خواهر و برادر ما هستی.» 

ماریا سرش را پایین انداخت و با صدایی لرزان گفت: «برای حقیقت آمده‌ام.» پیرمرد جواب داد: «حقیقت اینجاست، میان این خاک و این مردم.» 

ماریا تنها مسیحی مسیر نبود. کمی جلوتر، یک گروه چهار نفره از ارمنستان، با پرچم کشورشان و صلیب‌های بزرگ نقره‌ای، آرام آرام پیش می‌آمدند.  

یک مرد فرانسوی ۶۵ ساله، پزشک بازنشسته، داستانش را اینطور گفت: «من سال‌ها پیش مسلمان شدم ولی صلیب مادرم را کنار تسبیحم نگه می‌دارم. آمده‌ام نشان بدهم عشق به حسین، مرز نمی‌شناسد.

از سوریه، یک خانواده مسیحی هم حضور داشتند که برای نذر شفای فرزندشان این سفر را آمده بودند. مادر خانواده در حالی که چادر مشکی borrowed از یک موکب‌دار عراقی بر تن داشت، می‌گفت: حسین هم برای نجات فرزندانی قیام کرد که حتی او را ندیده بودند.

بین‌الحرمین؛ نقطه اوج

غروب اربعین، جمعیت سیل‌آسا وارد بین‌الحرمین شد. صدای سینه‌زنی، نوحه و گریه با اذان مغرب در هم تنیده بود. ماریا در میان این موج، پرچم «یا حسین» را بالا برد.  

یک زن ایرانی به او رسید، دست‌هایش را گرفت و گفت: «خوش آمدی خواهرم.» نوجوان عراقی کفش‌هایش را مرتب کرد و مرد پاکستانی برایش بطری آب آورد.  
ماریا: اینجا، میان میلیون‌ها نفر، کسی نپرسید دینم چیست. فقط دیدند آمده‌ام برای حقیقت، برای اشک بر مظلوم.

پلی از دین به انسانیت

وقتی مسیر تمام شد، ماریا در دفترچه‌اش نوشت: «من نیامدم مذهب عوض کنم؛ من آمدم تا قلبم را وسیع‌تر کنم. حسین همین کار را کرد.» 

در یکی از عکس‌های سفر، صلیب ماریا در کنار پرچم یا حسین افتاده و غروب کربلا روی هر دو سایه انداخته است؛ تصویری که گویی خلاصه‌ترین تعریف اربعین است: پلی که باورها را به هم و انسان‌ها را به یکدیگر می‌رساند.  

انتهای خبر/

1404-05-22 10:06 شماره خبر : 15178

درباره نویسنده

اخبار مرتبط:
نظرات:
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!

تمامی حقوق مادی و معنوی، برای پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب» محفوظ می باشد.