رسول اکرم (ص‌): کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است
خطبه 70 نهج‌البلاغه؛

بی‌رغبتی به دنیا

حضرت علی (ع) در نهج‌البلاغه از بی‌رغبتی به دنیا گفته‌اند.

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب» هر روز یک حکمت از نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین علی (ع) را می‌خوانیم.

التزهید فی الدنیا:
فَلْتَکُنِ الدُّنْیَا فِی أَعْیُنِکُمْ أَصْغَرَ مِنْ حُثَالَةِ الْقَرَظِ وَ قُرَاضَةِ الْجَلَمِ، وَ اتَّعِظُوا بِمَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ قَبْلَ أَنْ یَتَّعِظَ بِکُمْ مَنْ بَعْدَکُمْ، وَ ارْفُضُوهَا ذَمِیمَةً فَإِنَهَا قَدْ رَفَضَتْ مَنْ کَانَ أَشْغَفَ بِهَا مِنْکُمْ.

ترجمه:

باید که دنیا در نظرتان بی‌مقدارتر باشد از ریزه‌های قرظ و آن خرد و ریزها که از مقراض ریزد. از آنان که پیش از شما بوده‌اند پند گیرید، پیش از آنکه خود عبرت آیندگان شوید. دنیا را نکوهیده انگارید و ترکش گویید، زیرا دنیا آن را که مشتاق‌تر و شیفته‌تر از شما بود، از خود رانده است.

شرح:

در این بخش از خطبه – که آخرین بخش خطبه است – امام (علیه السلام) در جمله‌های کوتاه و بسیار پرمعنا به عنوان یک نتیجه گیری نهایی، بعد از ذکر گروه‌های پنجگانه بالا مردم را به زهد در دنیا که سرچشمه اصلی و کلید حقیقی سعادت انسان است – دعوت می‌کند و در واقع بر این امر تأکید می‌نهد که تمام بدبختی‌هایی که دامان گروه‌های چهارگانه فوق را گرفته و می‌گیرد، از دنیاپرستی و دلبسستگی بی‌حساب به دنیا، حاصل می‌شود.
حضرت در جمله نخست می‌فرماید: «باید دنیا در چشم شما کم ارزش‌تر از تفاله برگ‌هایی باشد که با آن دباغی می‌کنند (که بسیار بدبو و متعفّن و بی‌ارزش است). یا بی‌ارزش‌تر از بقایای قیچی شده پشم حیوانات باشد (که بر زمین می‌ریزد و کسی به آن اعتنایی ندارد)؛ فَلْتَکُنِ الدُنْیَا فی أَعْیُنِکُمْ أَصْغَرَ مِنْ حُثَالَةِ (۱) الْقَرَظِ وَ قُرَاضَةِ (۲) الْجَلَمِ (۳)».
تشبیهات فوق، بسیار حساب شده و جالب است، قرظ، (بر وزن مرض) به معنای «برگ درختان سلم» که از آن، برای دباغی کردن پوست‌ها استفاده می‌کردند تا پوست را محکم و قابل استفاده بیشتر کنند – است. بدیهی است تفاله هائی که بعد از استفاده به دور می‌ریختند، بسیار آلوده و بدبو و نفرت انگیز بود و نیز هنگامی که پشم حیوانات را قیچی می‌کنند قطعات کوچکی از اطراف آن بر زمین می‌ریزد که به درد هیچ کاری نمی‌خورد.
بنابراین در تشبیه نخست، نفرت انگیز بودن و در تشبیه دوم، بی‌ارزش بودن، نهفته شده است، و امام (علیه السلام) می‌فرماید باید دنیا در نظر شما از اینها هم کم ارزش‌تر باشد، همان دنیایی که عشق به اموال آن قارون‌های طغیانگر و عشق به مقامات آن، ظالمان بیدادگر را به وجود می‌آورد و حبّ آن، رأس کل خطیئه است و این گویاترین تعبیری است که در این زمینه دیده می‌شود؛ این از یک سو.
از سوی دیگر، در دومین جمله به زود گذر بودن دنیا و مواهب دنیا اشاره کرده می‌فرماید: «از کسانی که پیش از شما می‌زیسته‌اند پند گیرید، قبل از آن که آیندگان از شما پند گیرند! (وَ اتَّعِظُوا بِمَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ قَبْلَ أَنْ یَتَعِظَ بِکُمْ مَنْ بَعْدَکُمْ).
آنها جمع کردند و اندوختند و گذاشتند و رفتند. قصرهای ویران شده آنها و ملک به تاراج رفته و تخت سرنگون شده و قدرت بر باد رفته آنان که بقایایش در گوشه و کنار جهان در برابر چشمان شما است، درس عبرت است و اگر از این درس بهره لازم را نگیرید همین سرنوشت دامان شما را می‌گیرد و زندگی شما درس عبرتی برای آنان می‌گردد.
قرآن مجید بارها و بارها، مردم را به عبرت گرفتن از سرنوشت پیشینیان دعوت فرموده، و آن را یکی از بهترین درس‌های بیدار کننده برای مردم هر عصر و هر زمان به شمار می‌آورد. درباره فرعون و فرعونیان تعبیرات تکان دهنده‌ای دارد که آنها را برای بیدار شدن بنی اسرئیل بیان می‌کند، می‌فرماید:
(کَمْ تَرَکُوْا مِنْ جَنّات وَ عُیُون وَ زُرُوع وَ مَقام کَریم وَ نَعْمَة کانُوا فیها فاکِهینَ کَذالِکَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرینَ فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الاَرْضُ وَ ما کانُوا مُنْظَرینَ) (۴)؛ چه بسیار باغ‌ها و چشمه‌ها که از خود به جای گذاشتند و زراعت‌ها و قصرهای زیبا و گران قیمت و نعمت‌های فراوان دیگری که در آن غرق بودند. آری این گونه بود ماجرای آنان و ما اینها را میراث برای اقوام دیگری ساختیم، نه آسمان بر آنان گریست و نه زمین (و نه اهل زمین و آسمان) و نه (به هنگام رسیدن لحظه سرنوشت) به آنها مهلتی داده شد.
ولی با نهایت تأسف، بنی اسرائیل هم از این درس‌های بزرگ عبرتی نگرفتند و سرنوشت آنان درس دیگری برای اقوام دیگر شد.
حضرت در سومین جمله از بی‌وفایی دنیا سخن می‌گوید و می‌فرماید: «این دنیای پست و نکوهیده را رها کنید! زیرا کسانی را که از شما شیفته‌تر نسبت به آن بودند، رها ساخت (و به عاشقان و دلدادگان و دلبستگان خود کم‌ترین وفایی نکرد و حرمت آنها را نگاه نداشت)؛ وَ ارْفُضُوهَا ذَمِیمَةً، فَإِنَهَا قَد رَفَضَتْ مَنْ کَانَ أَشْغَفَ (۵) بِهَا مِنْکُمْ».
به این ترتیب، این معلّم بزرگ اخلاق و انسانیت در این سه جمله از بی‌ارزش بودن و ناپایداری و بی‌وفایی دنیا سخن گفته و موقعیّت آن را به خوبی روشن ساخته است.
بدیهی است که منظور از دنیا در تمام این کلمات، همان مواهب مادّی است که در مسیر خودکامگی و عصیان و طغیان و ظلم و بیدادگری و هوسرانی و بی‌بند و باری به کار گرفته می‌شود، نه آن مال و ثروت و مقامی که ابزاری است برای وصول به اهداف معنوی و اسبابی است برای اطاعت و بندگی خدا.
«چیست دنیا؟ از خدا غافل شدن نی طلا و نقره و فرزند و زن»

انتهای خبر/

1404-04-26 07:01 شماره خبر : 14331

درباره نویسنده

اخبار مرتبط:
نظرات:
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!

تمامی حقوق مادی و معنوی، برای پایگاه خبری تحلیلی «دیار آفتاب» محفوظ می باشد.